اعتکاف در اصل به معناى محبوس ماندن و در اصطلاح شرع، توقّف در مسجد به شرط روزه داری و ترک بسیاری از لذت های دنیوی است.
اعتکاف اثر عمیقى در تصفیه روح و توجّه مخصوص به پروردگار دارد این عبادت ذاتاً از مستحبّات است اما در پاره اى از موارد استثنایى شکل وجوب به خود مى گیرد به هر صورت در آیه ۱۸۷ سوره بقره تنها به یکى از شرایط آن، که عدم آمیزش با زنان (اعمّ از شب یا روز) است اشاره شده است آن نیز هم به دلیل ارتباط و پیوندى است که با مسأله روزه دارد.
اسلام عزلت و انزواى کامل از مردم را روا نداشته است، چرا که این انزوا مسئولیت انسان را در زندگى و نقشى که باید در اصلاح آن داشته باشد، از میان مى برد اما عزلت و انزوای موقّت آن هم برای عزیمت یافتن شخص مسلمان جهت اغنای اعتقادات و تغذیه روح معنوی خود، جایز میداند.
اعتکاف همان عزلت گزینى موقّت است که در آن شخص مؤمن سه روز در مسجد حضور یافته و روزه مى گیرد و جز براى امر ضرورى از آن خارج نمى شود.
کلمه اعتکاف در قرآن کریم به صورت مستقیم ذکر نشده است، امّا هم خانوادههای این واژه در نُه آیه قرآن بیان شده است:
«وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَهً لِلنَّاسِ وَأَمْناً وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلّىً وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِىَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ؛ هنگامى که خانه کعبه را محلّ بازگشت و مرکز امن و امان براى مردم قرار دادیم،از مقام ابراهیم، عبادتگاهى براى خود انتخاب کنید و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که: خانه مرا براى طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگان و سجده کنندگان پاکیزه کنید» (بقره/آیه ۱۲۵).
آیه ۱۸۷ سوره بقره دومین نمود از واژه اعتکاف در قرآن کریم است:
«ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیَامَ إِلَى اللَّیْلِ وَلاَ تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاکِفُونَ فِىَ الْمَسَاجِدِ تِلْکَ حُدُودُ اللهِ فَلاَ تَقْرَبُوهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللهُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ)؛ سپس روزه را تا شب تکمیل کنید و در حالى که در مساجد به اعتکاف پرداخته اید، با زنان آمیزش نکنید این، مرزهاى الهى است، پس به آن نزدیک نشوید! خداوند، این چنین آیات خود را براى مردم روشن مى سازد، باشد که پرهیزگار گردند»(بقره/ آیه ۱۸۷)
«یعکفون» سومین هم خانواده واژه اعتکاف است در سوره اعراف به چشم میخورد:
«وَجَاوَزْنَا بِبَنِى إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْم یَعْکُفُونَ عَلَى أَصْنَام لَّهُمْ قَالُوا یَا مُوسَى اجْعَل لَنَا إِلَهاً کَمَا لَهُمْ آلِهَهٌ قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ)؛ و بنى اسرائیل را (سالم) از دریا عبور دادیم، (ناگاه) در راه خود به گروهى رسیدند که اطراف بتهایشان، با تواضع و خضوع، گرد آمده بودند (در این هنگام، بنى اسرائیل) به موسى گفتند: تو هم براى ما معبودى قرار ده،همانگونه که آنها معبودان(وخدایانى) دارند گفت: شما جمعیّتى جاهل و نادان هستید»( اعراف/ آیه ۱۳۸)
در آیه ۹۱ سوره طه در مورد یکى دیگر از مشتقّات واژه «عکف» مىخوانیم:
«قَالُوا لَنْ نَّبْرَحَ عَلَیْهِ عَاکِفِینَ حَتَّى یَرْجِعَ إِلَیْنَا مُوسَى؛ ولى آنها گفتند: «ما همچنان گردِ آن مىگردیم (و به پرستش گوساله ادامه مىدهیم) تا موسى به سوى ما بازگردد»(طه/ آیه ۹۱).
پنجیمن و ششمین آیاتی که به صورت غیر مستقیم به اعتکاف اشاره شده سوره مبارکه طه و انبیا است:
«قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَکَ فِى الْحَیَاهِ أَنْ تَقُولَ لاَ مِسَاسَ وَإِنَّ لَکَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ وَانظُرْ إِلَى إِلَهِکَ الَّذِى ظَلْتَ عَلَیْهِ عَاکِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِى الْیَمِّ نَسْفاً؛ (موسى) گفت: برو که بهره تو در زندگى دنیا این است که (هر کس با تو نزدیک شود) بگویى: با من تماس نگیر! و تو میعادى (از عذاب خدا) دارى، که هرگز تخلّف نخواهد شد. (اکنون) بنگر به این معبودت که پیوسته آن را پرستش مى کردى، و ببین ما آن را نخست مى سوزانیم، سپس ذرّات آن را به دریا مى پاشیم»(طه /آیه ۹۷).
«إِذْ قَالَ لاِبِیهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِیلُ الَّتِى أَنْتُمْ لَهَا عَاکِفُونَ؛آن هنگام که (ابراهیم) به پدرش (آزر) و قومش گفت: «این مجسّمههاى بى روح چیست که شما همواره آنها را پرستش مى کنید؟»(انبیا/آیه ۵۲)
سورههای حج، شعرا و فتح به عنوان آخرین سورههایی است که واژه مورد بحث را در خود جاى داده اند:
«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِى جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاکِفُ فِیهِ وَالْبَادِ وَمَنْ یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحَاد بِظُلْم نُّذِقْهُ مِنْ عَذَاب أَلِیم)؛ کسانى که کافر شدند، و مؤمنان را از راه باز داشتند، و (همچنین) از مسجدالحرام، که آن را براى همه مردم، برابر قرار دادیم، چه کسانى که در آنجا زندگى مى کنند، یا از نقاط دور وارد مى شوند (، مستحقِّ عذابى دردناکند) و هر کس بخواهد در این سرزمین از راه حق منحرف گردد و دست به ستم زند، ما عذابى دردناک به او مى چشانیم» (حج/ آیه ۲۵).
«قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَاماً فَنَظَلُّ لَهَا عَاکِفِینَ؛ (پدر و قوم حضرت ابراهیم در پاسخش) گفتند: «بتهایى را مى پرستیم، و همه روز ملازم عبادت آنهاییم»(شعرا/آیه ۷۱).
«هُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْىَ مَعْکُوفاً؛ آنها کسانى هستند که کافر شدند و شما را از (زیارت) مسجدالحرام و رسیدن قربانیهایتان به قربانگاه بازداشتند»(فتح/آیه ۲۵).
واژه اعتکاف در دو آیه از آیات نه گانه در معناى مثبت و در هفت مورد دیگر در معناى منفى به کار رفته است،آنچه از نه آیه ذکر شده قابل فهم است، اعتکاف به معناى عبادت و پرستش همراه با مجاورت و تداوم و استدامه است.
تنها در آیه شریفه ۱۸۷ سوره بقره از آیات نُه گانه فوق، اعتکاف در معناى مصطلح بهکار رفته و به یکى از احکام فقهى آن اشاره دارد.
اعتکاف از نظر زمان محدود به وقت خاص نیست، تنها از آن رو که لازمه اعتکاف، روزه گرفتن است، باید در زمانی اعتکاف شود که شرعاً بتوان روزه گرفت، پس هر گاه روزه گرفتن صحیح باشد، اعتکاف نیز صحیح است، اما بهترین زمان برای اعتکاف دهه آخر ماه مبارک رمضان و ایام البیض ماه رجب است، اعتکاف از نظر مکان محدودیت خاص دارد، نظریه معروف آن است که اعتکاف تنها در یکی از مساجد چهارگانه (مسجدالحرام، مسجدالنبی، مسجد کوفه و مسجد بصره) جایز است، اما گروهی از فقها اعتکاف در مسجد جامع هر شهر و منطقه را نیز روا دانستهاند.
آنچه بر اهمیت و فضیلت اعتکاف میافزاید دو نکته است که یکی مهم و دیگری مهمتر است؛ نکته مهم آن است که اعتکاف همچون نماز نیست تا بتوان آن را در هر مکانی به جا آورد. در مورد نماز، بر پایه «جُعِلَتْ لِی الْأَرْضُ مَسْجِدًا وَطَهُورًا» میتوان آن را در هر مکانی انجام داد؛ حال آنکه اعتکاف، چنین نیست.
اعتکاف باید در مسجد و خانه خدا باشد آن هم نه هر مسجدی، بلکه مسجد اعظم، یا به تعبیری دیگر مسجد جامع و یا مسجدالحرام و مسجد النبی(ع) یا مسجدی که معصوم (ع) در آن نماز جمعه و یا جماعت اقامه کرده باشد؛ یا امامی عادل هر چند غیر معصوم در آن نماز جمعه و یا یا جماعت برپا کرده باشد.
ثبت دیدگاه