سخت است اما راه دارد؛ ابداً به اینکه بعدش چه می شود و قبلش چه شده فکر نکنید؛ دست و دلتان سرد می شود. به کسی که با هم قهر بوده یا کدورت داشتید سلام بدهید، تماس تلفنی بگیرید و آشتی کنید. کسی چه می داند شاید صمیمی تر از قبل شدید.
گروه خانواده: امشب، شب آخر از لیالی قدر است و چشم امید ما به درگاه خداست که بزرگواری کند و ما را ببخشد. پشیمان اما امیدوار به ببخشش و رحمتش آمده ایم تا توبه ما را بپذیرد. حالا اما خود ما چقدر بخشنده ایم با آنانی که در حقمان بدی کرده اند؟ اصلاً امان داده ایم، کینه و قهر را از سینه بیرون ریخته و بخشیده ایم؟ علمای اسلام و ائمه(ع) تاکید کرده اند که مومن نباید از مومن کینه به دل بگیرد. قهر کردن و ماندن کراهت دارد. ما امشب به امید و طمع بخشیده شدن درِ خانه خدا را می زنیم اما خودمان هنوز دلِ بخشیدن آن هایی که به ما بد کرده اند یا قهر و کینه شان را به دل گرفته ایم، نداریم. شاید با خواندن این مطلب که جستاری در احادیث اهل بیت(ع) و گفتگویی کوتاه با یک مشاور است نظرمان عوض شد و ما هم اهل بخشش شدیم.
قهرها به بعد موکول می شوند
برای اینکه رطب نخورده باشم و منع رطب نکنم، پیشقدم شده ام و با عزیزی که مدتی قهر بوده ام آشتی کرده ام شاید قلمم حرمت بگیرد و موثر شود این توصیه ها. اعتراف می کنم اصلاً ساده نبود اما شد. خبرنگاری شاید به تعبیری یعنی یک سری اصول در پرسشگری، زاویه دید، مهارت نگارش و تحلیل اما تمام خبرنگاری این نیست. نمی شود نوشت و توصیه کرد اما عمل نکرد. نمی شود از آشتی دَم و قلم زد اما قهر ماند. این جمله ها نوشته شد تا بگویم کار نشد، ندارد و می شود شبِ قدری به قهر پایان داد. شب قدر، فرصت و امانِ آشتی ما با خداست. حالا با دل کینه آلود و قهر از دیگری می توان امید و طلب بخشش از خدا داشت؟ امام رضا(ع) به نقل از پدر بزرگوار خود می فرماید: «در شب اول ماه رمضان شیطان هاى سرکش به غل و زنجیر بسته مى شوند. در هر شبى هفتاد هزار نفر آمرزیده مى شوند. در شب قدر خداوند به اندازه اى که در ماه رجب و شعبان و ماه رمضان تا آن هنگام (شب قدر) آمرزیده است، مى آمرزد مگر مردى را که میان او و برادرش دشمنى و کینه اى باشد. پس خداوند عزّ و جلّ می فرماید: اینان را بگذارید (مهلت دهید) تا زمانى که با هم آشتى کنند.» واضح است که این حدیث نگاه جنسیتی ندارد و تعبیر مرد و برادر دینی همه مومنان را شامل می شود. به عبارت خلاصه قهرها به بعد موکول می شوند.
چرا قهر و دعوا می کنیم؟
نبی مکرم اسلام(ص) می فرماید: «قهر بیش از سه روز، روا نیست.» قهر کردن و ماندن در دین ما پسندیده نیست اما چه می شود که قهر می کنیم و می مانیم؟ «نفیسه جاویدی» مشاوره خانواده می گوید: «حرف های نامناسب، درک ناقص و معیوب از شرایط یکدیگر، قرار گرفتن در مکان و زمان نامناسب و دخالت بیجا و ناپخته از مهمترین عوامل ایجاد تنش، بالاگرفتن دعوا و قهر کردن و حتی بدتر از آن کینه به دل گرفتن است.» او همچنین می گوید: «همیشه در یک دعوا دو طرف از هم دلخور و معتقدند تقصیر فقط با دیگری است. همان در نظر گرفتن سهم صفر و صد. ماجرا را طوری روایت می کنند که معصوم، بی گناه و مظلوم جلوه می کنند و صددرصد تقصییر را روی دوش طرف مقابل می اندازند. جمله هایی مثل اینکه: من اصلاً کاری به کارش نداشتم. مشغول کار خودم بودم یکهو آمد هرچه دلش خواست گفت و رفت. من هم جوابش را دادم. وقتی بیشتر سئوال می پرسیم رنگ و روی ماجرا عوض می شود و متوجه خطاهای طرفین می شویم. این نوع روایت گری البته از روی تعمد و رِندی نیست در ساعات اول دعوا افراد به این دلیل که روحیه و عواطفشان آسیب دیده دنبال درددل هستند و طبیعی است که دلشان نمی خواهد مواخذه شوند یا کسی به آن ها بگویند که خودشان هم مقصر بوده اند. بنابراین برای اینکه کمی آرام شوند و دلشان خنک ماجرا را یکطرفه روایت می کنند. این نوع روایت اگرچه اخلاقی و درست نیست اما در ساعات اول عادی است اما در ماه ها بعد از ماجرا نه تنها منصفانه نیست که باید حسن نیت راوی را هم بررسی و تشکیک کرد.»
وقتی الکی، الکی دعوا شد!
بعضی وقت ها به زبان کاملاً ساده الکی، الکی دعوا و قهر می شود. این بانوی مشاور می گوید: «گاهی مراجعانی داریم که سر یک مسئله یا چیز کوچک و به اصطلاح بی ارزش با هم دعوا کرده اند و روی برگشت به دوستی و آشتی با هم را ندارند. این معمولاً ناشی از حضور در زمان و مکان نامناسب همچنین درک ناقص و معیوب از شرایط هم یا دخالت بیجاست. خیلی وقت ها پیش آمده مراجع می گوید دو نفر دیگر با هم دعوا می کردند، رفته کمک کند کار بالا نگیرد اما آتش دعوا دامن او را گرفته، عجیب تر اینکه حالا آن دو نفر با هم خوب هستند و فقط رابطه اوست که شکرآب شده و آش نخورده و دهان سوخته! این یعنی فرد نتوانسته به هیجان آن شرایط غلبه و با آرامش صلح برقرار کند. از یک جا به بعد چند حرف و رفتار درشت شنیده و دیده در نتیجه دعوایش شده است.» جاویدی یک ضرب المثل قدیمی را بکار می برد و می گوید: «موقع دعوا حلوا خیرات نمی کنند را بیشتر ما شنیده ایم واقعاً جمله خوبی است و حق مطلب را ادا می کند. کسی که برای صلح و صفا دادن جلو می رود باید خودش شرح صدر داشته و صبور باشد. در غیر این صورت ورود به دعوای دیگران اصلاً درست نیست.»
به نمونه دعواهای شایع اشاره می کند و می گوید که گاهی دلیل قهر و کینه آدمها با هم یک موضوع ساده و حتی به قول معروف خنده دار است یعنی چنان پیش افتاده و بی اهمیت است که شنونده باور نمی کند دو آدم عاقل و بالغ ۲، ۳ سال با هم قهر باشند چون برای مثال یک نفر حاضر نشده کنترل تلویزیون را به دیگری بدهد: «متاسفانه این موارد در روابط خانوادگی و فامیلی زیاد است. در چنین مواقعی موضوع اصلاً آن کنترل تلویزیون یا روشن ماندن کولر یا گرم کردن غذا و… نیست. افراد خُرده ناسازگاری های متعددی با هم دارند که مثل یک انبار باروت می شود و یک بهانه باعث انفجار. مهمترین دلیل این ماجرا شناخت ناقص و حتی بدتر؛ معیوب از شرایط طرف مقابل است. میزان مکالمه موثر، گوش شنوا و سنگ صبور بودن در خانواده ها کمرنگ شده. هر فرد معتقد است طرف مقابل وظیفه دارد او را درک کند در صورتی که توضیح مناسبی از چالشی که برایش ایجاد شده، احوال و روحیات خود در آن لحظه نمی دهد. انتظار درک متقابل هم دارد! خیلی وقت ها افراد به دلیل انتظارات برآورده نشده با هم درگیر می شوند.»
قهر بماند، کینه ریشه می دواند
بانوی مشاور درباره چرایی طولانی شدن مدت قهر هم گفته هایی و برای بهانه مناسب آشتی در این شب عزیز هم پیشنهادهایی دارد: «قهرها طولانی می شود چون هرچه از ماجرا می گذرد، کینه ریشه می دواند. خوبی های طرف مقابل در چشممان صفر و دستش به اصطلاح برایمان بی نمک می شود. یعنی یادمان می رود روزها و لحظه های خوبی با هم داشتیم که حالا همه را از دَمِ تیغ خشممان می گذرانیم. محبت هایی که از طرف مقابل دیده ایم در ذهنمان پوچ یا کمرنگ می شود چون آزرده خاطریم و روحیه مان آسیب دیده است. به جای فراموش کردن آن لحظات تلخ متاسفانه ذره بین به دست می گیریم و ریزترین رفتارهای بد گذشته و حال آن فرد را مرور می کنیم. برای مثال خیلی این جمله را از طرفین دعوا می شنویم که می گویند: تقصییر خودم است همان موقع که…(فلان رفتار) ازش سر زد باید متوجه می شدم چه جور آدمی باید باشد. از این دست جمله ها زیاد است. هرچه بیشتر از این زمان بگذرد، احتمال آشتی و رفاقت مجدد بین طرفین کمتر می شود چون کوهی از بدی همدیگر را از گذشته و حالا بیرون کشیده اند که خوبی های طرف مقابل در برابر این کوه، کاه شده است. خود آن دعوا به مرور محو می شود. کینه و انتقام جایش را می گیرد. بنابراین افراد هرچه زودتر با هم آشتی کنند یا فردی مسلط به خود میانجی شود بهتر است.»
زمان را از دست ندهیم
پیشنهادهای جاویدی برای آشتی کردن با طرف مقابل دعوا، آشتی سخت و نشدنی را راحت تر می کند: «کمی سخت است اما راه دارد؛ اصلاً به اینکه بعدش چه می شود و قبلش چه شده فکر نکنید چون دست و دلتان سرد می شود. به کسی که با هم قهر بوده یا کدورت داشتید سلام بدهید، تماس تلفنی بگیرید و آشتی کنید. احادیث و روایات معصومان(ع) و علما را درباره فضیلت امشب، مذمت قهر و تاکید به آشتی کردن بخوانید تا کلام معصوم و نیکان دلتان را قوی کند. حاج آقا دولابی رحمت الله علیه گفته: خوب است بنده دو رکعت نماز بخواند و بگوید خدایا هر کسی به من بدی کرد را بخشیدم امیدوارم تو هم من را ببخشی. رسول خدا(ص) فرموده اند: به یکدیگر هدیه بدهید چون کینه ها را از بین مى برد. حالا اگر هدیه هم نمی خواهیم یا نمی توانیم بخریم کافی است روال فکر کردنمان را عوض کنیم. به سهم خودمان در آن دعوا؛ حرف و رفتارهای نامناسبی که داشته ایم فکر کنیم. خوبی طرف مقابل را به یاد بیاوریم. انقدر این کار را ادامه دهیم که قلبمان آرام بگیرد و کینه بیرون برود. بعد بدون فوت وقت حضوری یا تلفنی برای آشتی کردن پیشقدم شویم حتی می توانیم از یک واسطه کمک بگیریم. به طرف مقابل هم بگوییم هم ما مقصر بوده ایم هم او اما به حرمت این شب عزیز از تقصییرات هم بگذریم که به لطف خدا نزدیک تر است.» مشاور جوان بیراه نمی گوید که قهر، کینه به دنبال می آورد و امام على(ع) می فرماید: «کینه، خوبى ها را نابود مى کند.» و جایی دیگرهم درباره خطرناک شدن این کینه ها هشدار می دهند: «علت فتنه ها و آشوب ها کینه توزى است.»
اَجر آشتی کننده خیلی بالاست
جاویدی گفته بود که خیلی وقت ها ریشه قهر و دعواها نداشتن شناخت و سازگاری مناسب با هم است. امیرالمومنین(ع) همه آن توضیحات مفصل را در یکی دو جمله کوتاه و راهکاری ساده اما به شدت کاربردی این طور بیان می کنند: «برادرت را با همان وضعى که دارد تحمل کن و زیاد سرزنش نکن، زیرا این کار کینه مى آورد.» درک و بکاربستن همین جمله کافی است تا از دعوا و قهرهای زیادی پیشگیری شود. اگر با خودمان صادق باشیم، می بینیم یکی از مواردی که باعث شده طرف مقابل از ما ناراحت شود و در برابرمان گارد بگیرد این است که مدام خواسته ایم او را تغییر دهیم. بدون شک، منظور حضرت پذیرش منکرات در طرف مقابل و کنارآمدن با آن نیست. سفارش مربوط به خلقیات و روحیاتی می شود که نافرمانی خدا به حساب نمی آید اما چون با سلیقه و تفکر ما جور نمی آید، اصرار به تغییر می گذاریم. امام «هادی» (ع) هم نسخه خوبی دارند برای مواردی که رفتار یا صحبت کسی ما را ناراحت کرده و نمی توانیم راحت از کنارش بگذریم. توصیه ای که مانع از قهر می شود. ایشان گلایه کردن را بهتر از کینه به دل گرفتن معرفی می کنند. وقتی گلایه می کنیم در واقع با هم صحبت می کنیم و همدیگر را نسبت به دیدگاه و انتظار هم آگاه. امام «حسین»(ع) بشارت خوبی به کسی می دهند که برای آشتی کردن پیشقدم می شود: «هر دونفری که بینشان کدورتی ایجاد شده و یکی از آن دو پیشدستی کند و از دیگری حلالیت بطلبد فردا هم در رفتن به بهشت بر او سبقت خواهد گرفت.» پیشقدم شدن و پیشدستی کردن برای آشتی به هیچ وجه خود را کوچک کردن نیست. قدیمی ها می گویند که شیطان با قهر دو نفر از هم تجارت می کند و مقصودشان از این است که در واقع هر دو نفر زیان می کنند و این شیطان است که سود می برد. امام «موسیکاظم»(ع) می فرماید: «برای ابلیس و لشکریانش دردی بالاتر از آن ساعتی نیست که مؤمنان برای رضای خدا به دیدار یکدیگر میروند.» امشب اگر میل به بخشیده شدن داریم باید دلِ بخشیدن هم داشته باشیم. در خانه و خانواده ما اگر دو نفر قهرند، آستین بالا بدهیم تا شب«قدر»، «قهر» نمانند.
ثبت دیدگاه