آیه ۱۸ سوره آل عمران به «آیه شهادت» شهرت یافته است[۱] و چون با کلمه «شَهِدَاللّه» آغاز شده، به آن «آیه شهداللّه» نیز مىگویند:[۲]
«شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِکَهُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمَاً بِالْقِسْطِ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ»
خدا در حالی که برپا دارنده عدل است [با منطق وحی، با نظام مُتقن آفرینش و با زبان همه موجودات] گواهی می دهد که هیچ معبودی جز او نیست؛ و فرشتگان و صاحبان دانش نیز گواهی می دهند که هیچ معبودی جز او نیست؛ معبودی که توانای شکست ناپذیر و حکیم است.
از کلبى نقل شده که دو نفر از احبار شام به مدینه آمدند و به مسجد رفته و رسول خدا صلى الله علیه وآله را ملاقات نمودند و وى را به همان صفتى یافتند که در انجیل خوانده بودند و دانستند که این پیامبر همان پیامبر آخرالزمان است، لذا به رسول خدا گفتند: آیا تو محمدى؟ پیامبر فرمود: بلى، سپس گفتند: آیا تو احمدى؟ فرمود: آرى، سپس گفتند: تو را از شهادتى مى پرسیم اگر به ما جواب دادى به تو ایمان خواهیم آورد. فرمود: بپرسید. گفتند: به ما خبر بده از بزرگترین شهادتى که در کتاب خدا است. سپس جبرئیل فرود آمد و این آیه را که دالّ بر شهادت ذات خداوند به یکتائى است نازل نمود.[۳]
در فضیلت قرائت این آیه، روایات متعددى وارد شده است؛ این آیه از آیاتی است که همواره مورد توجه رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله بوده و کرارا در مواقع مختلف آن را تلاوت میفرمود. زبیر بن عوام مىگوید: در شب عرفهاى از پیامبر جدا نشدم تا آنچه را مىگوید، بشنوم. در آن شب پیوسته مىفرمود: «شَهِدَ اللّهُ أَنّهُ لاَإِلهَ إِلاّ هُو…» تا صبح شد.[۴]
انس بن مالک از رسول اکرم صلى الله علیه وآله روایت مىکند که هر کس این آیه را هنگام خواب بخواند و در پایانش بگوید: «و اَنا عَلى ذلِکَ مِنَ الشّاهدین»، خداى تعالى به عدد هر حرفى فرشتهاى را مىآفریند تا براى او تا روز قیامت آمرزش طلبند.[۵]
و نیز بر اساس روایتى از رسول خدا صلى الله علیه وآله، هر که این آیه را بخواند، خداى تعالى هشت درِ بهشت را بر روى او مىگشاید و هفت درِ دوزخ را به رویش مىبندد.
پانویس
الذریعه الی اصول الشریعه، ج۴، ص۳۲۷.
بحارالانوار، ج۸۴، ص۱۷۹.
تفسیر کشف الاسرار؛ تفسیر روض الجنان.
مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۱۷.
روض الجنان، ج ۴، ص ۲۲۰.
منابع
دائره المعارف قرآن کریم، علی خراسانی، ج۱، ص۳۸۹.
نمونه بینات در شأن نزول آیات، محمدباقر محقق، ص۱۱۰.
ثبت دیدگاه