واقعیت آن است که سبک زندگی فعلی ما ایرانیها، خصوصاً متأثر از سبک زندگی مدرن، تناسبی با شبزندهداریِ ماه رمضان ندارد.
اهتمام به تهجّد و شبزندهداری، در فرهنگ قرآنی و نیز سیرهی رسول اکرم و اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم صلواتالله)، امریست بسیار ممدوح؛ به نحوی که خدای متعال در آیات متعددی به این موضوع اشاره کرده[۱] و در روایات فریقین نیز به این مطلب اشارات بسیاری رفته است؛ از آن جمله:
الف) نبی اکرم (ص) میفرمایند: «هرکه از سر ایمان، ماه رمضان روزه دارد و در شب آن قیام آرد، خداى عزوجل، گناه گذشته و آیندهی وى را بیامرزد.»[۲]
ب) در جایی دیگر آن حضرت میفرمایند: «شبزندهداری را بر خود لازم گیرید، چون شیوهی نیکانِ پیش از شما بوده است.»[۳]
لذا توجه جدی به امر شبزندهداری و عبادت و تعظیم شعائر الهی در هنگام شب، خصوصاً نزدیک به هنگام صبح و در وقت سحر، امری بسیار ممدوح و پسندیده است. اما این توجه و اهتمام، در برخی از ایام سال، حالت ویژه پیدا میکند، مِنجمله در ایام ماه مبارک رمضان؛ همانگونه که در فرازی از خطبهی نبی اکرم (ص) در آخرین جمعهی ماه شعبان نیز به فضیلت شبهای رمضان در قیاس با شبهای دیگر سال اشاره شده: «قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَهِ وَ الرَّحْمَهِ وَ الْمَغْفِرَهِ… و لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی….»
نیّت ما در نوشتار حاضر، بیان فضایل شبهای رمضان نیست، بلکه بیشتر میخواهیم به یک آسیب اجتماعی و یا بهتر بگوییم به یک آسیب در حوزهی «سبک زندگی» اشاره کنیم. پرواضح است که اهتمام جدّی به فضایل شبهای رمضان و تعظیم شعائر دینی، علمی، و اجتماعی در این شبها، لزوم تغییری جدی در سبک زندگی اجتماعیمان را میطلبد. به بیان سادهتر، برای آنکه بتوانیم مبتنی بر آموزههای قرآن و عترت، به بهترین نحو ممکن از فضایلِ فردی و اجتماعیِ شبهای رمضان بهرهمند شویم، لازم است سبک زندگیمان در این ماه عزیز، متناسب با این مطلوب، دستخوش تغییراتی جدّی شود. واقعیت این است که سبک زندگی فعلی ما ایرانیها، خصوصاً متأثر از سبک زندگی مدرن، تناسبی با شبزندهداریِ ماه رمضان ندارد و تقریباً بسیاری از مؤلفههای سیاسی و اجتماعیمان همچون ساعات کاری بسیاری از مراکز و نهادهای دولتی و… تناسبی با این موضوع ندارند. ایرانیِ روزهداری که میخواهد از فضایل شبانهی این ماه بهره گیرد، باید شرایط اجتماعیِ متناسب با آن، در روز برایش فراهم باشد، مثلاً شدت و زمان کار روزانهی او ـ از سوی دستگاههای ذیربط ـ تا حد امکان کاهش یابد تا بدین ترتیب، جدّیت او در تعظیم شعائر شبانهی رمضان، تکریم شود. اینها همه در حالی است که اگر فقط نگاه کوتاهی به تاریخچهی سبک زندگیِ مردم ایران در سدهی اخیر بیندازیم، خواهیم دید که تا همین چندی پیش، اِحیاء شبانه و بیدار ماندن در شبهای رمضان، در حیات اجتماعی ایرانیان، امری کاملاً عادی و پسندیده بوده و به جدّ مورد توجه قرار میگرفته است.
سعید نفیسی، ادیب و پژوهشگر برجسته، در خاطراتاش از آیینهای رمضان در ایرانِ روزگاران گذشته میگوید: «بیشتر مردم تمام شب را بیدار بودند و به همین جهت دیدوبازدید در شبهای رمضان و مهمانی بسیار معمول بود و تا نزدیک سحریخوردن، مینشستند….»[۴] علاوه بر روایتهایِ بومیِ امثال نفیسی، این موضوع، انعکاسی جدی در سفرنامهها و خاطرات خارجیانی داشته که به علل مختلف، در ایران حضور پیدا میکرده و از نزدیک شاهد زندگی مردم ایران بودهاند؛ چارلز ادوارد ییت، سرکنسول بریتانیا در مشهد در اواخر دوران ناصرالدینشاه، این تغییر در سبک زندگی مردم در ماه مبارک را اینگونه خلاصه میکند: «کسی که در ایران زندگی نکرده، نمیتواند بفهمد که با شروع ماه رمضان چگونه همهچیز زیرورو میشود، روزها تبدیل به شب شده و شبها روز میشود.»[۵] یا مثلاً یاکوب ادوارد پولاک، پزشک اتریشیِ دربار ناصرالدینشاه، در سفرنامهی خود با عنوان «ایران و ایرانیان»، دگرگونیهای زندگی روزمرهی ایرانیان در ماه رمضان را اینگونه شرح میدهد: «خواب و بیداری را ایرانی به فرمان خود درآورده است…. در رمضان یک ماه تمام نحوهی زندگی خود را تغییر میدهد. در این ماه روزها میخوابد درحالی که شبها غذا میخورد و به کارهایش میرسد. پس از انقضای این ماه، باز به برنامهی عادی روزانهی خود بازمیگردد، بی آنکه اختلال چشمگیری در سلامتش حاصل شود.»[۶]
جالب آنجاست که ایرانیان برای آنکه بتوانند این مراسم احیاء شبانه را در حیات اجتماعی و آیینیِ خود در ماه رمضان نهادینه کنند، سعی میکردند کار روزانه را نیز متناسب با حیات شبانه تنظیم کرده و بلکه تقلیلش دهند. عبدالله مستوفی مینویسد: «دیگر از اوقاتی که ما خیلی مترصد رسیدن آن بودیم، ماه رمضان بود. زیرا در این ماه، در وضع زندگی عمومی و خصوصی تغییراتی حاصل میگشت و مقصود اصلی ما که تخفیف از ساعات مکتب باشد، [حتی] بیشتر از ماه محرم و صفر بود…. در این ماه کارها تقریباً تعطیل میشد و مردم به عبادت مشغول بودند. اگر کسی طلبی از کسی داشت، تا احتیاج مبرمْ محرّک او نمیشد، سروقت بدهکارِ خود نمیرفت…. مرافعات شرعی در محاضر علماء متوقف میگشت. ادارات دولتی باز بود ولی کسی رجوعی نمیکرد. اگر کسی از دولت طلبی داشت در این ماه به مطالبه نمیرفت و محصلین دیوانی هم دنبال مطالبهی بدهکاری افراد نمیرفتند، حتی در خانهها هم جز کارهای ناگزیر زندگانی کار دیگری از نوکر و خدمتکار توقع نمیکردند. به همین جهت کارهای سنگین خانه را یا قبل از ماه انجام داده بودند یا به بعد از این ماه محوّل میکردند. اگر بنائی نیمهتمام بود، صاحبکار به عمله و بنّاها مُزد تمام میداد ولی بیشتر از نصف روز تقاضای کار نمیکرد و در دهات هم کارهای سنگین زراعتی را حتیالمقدور تعطیل میکردند و اگر مثلاً درو و خرمنکوبی و از این کارها که تعطیل آن خسارت جبرانناپذیر داشت، پیش میآمد، با رعایت بیشتر از کارگرها، انجام میدادند. خلاصه اینکه ماه عبادت بود و در همهچیز، مردم از همدیگر رعایت میکردند.»[۷]
اشاره به چنین نقلهایی از زندگیِ شبانهروزیِ مردم ایران، فاصلهی جدی کنونیِ ما با سبک زندگی ترازِ رمضان را نشان میدهد. اگرچه ممکن است سبک زندگی قدمای ما در سدهی اخیر، در حد ترازِ تمدن اسلامی نبوده باشد، اما لااقل نسبتِ احیاء شبانه با اشتغال روزانه، معقولتر از امروز بوده؛ امری که معالأسف بیشتر هم در کشور ما دیده میشود تا کشورهای اسلامیِ دیگر. در بسیاری از کشورهای اسلامی، در ماه رمضان، این تفاوت در زندگی روزانه و شبانه، مشهود است و طبعاً زندگی روزانه نیز متناسب با آن دگرگونیهای شبانه تغییر مییابد. مثلاً شبهای رمضان در مراکش، عملاً به روز تبدیل میشود، زیرا مسلمانان پس از ادای نماز عشاء و تراویح، به برپایی نشستها و دیدوبازدیدها، شبزندهداریها و جشنهایی میپردازند که تا سحر ادامه دارد.[۸] یا مثلاً در کشور لبنان، در لحظهی افطار، خیابانهای شهر حتی در مناطق مسیحینشین نیز تقریباً خالی میشود اما ساعاتی پس از افطار، رفتوآمدها شروع شده و تا سحر ادامه مییابد. مردم لبنان شب را در کافهها، رستورانها و مکانهای تفریحی مانند سواحل و پارکها میگذرانند و کمتر تا سحر میخوابند و به جای آن پس از سحر تا حدود ۱۰ صبح ـ که ساعت کار رسمی ادارات و بازار است ـ به استراحت میپردازند.[۹]
طبعاً هدف از بیان این مثالها، صحه گذاشتن بر تمام مصادیق شببیداری در کشورهای اسلامی نیست، بلکه نیت این است که توجه ما و خصوصاً مسئولین امر، به این نکتهی مهم جلب شود که کشور اسلامیِ ما، ایران، امروز نهتنها با گذشتهی نهچندان دورِ خودش، بلکه حتی با بسیاری از کشورهای اسلامی امروزی نیز در امر تعظیم شعائر رمضان و مراسمات آیینی شبانه و همچنین تنظیم اشتغال روزانه متناسب با احیاء شبانه، تفاوتی فاحش دارد و این تفاوت جدی میطلبد تا مسئولین ذیربط، سیاستهای لازم را متناسب با تحقق چنین سبکی از زندگی اتخاذ نمایند، زیرا که مقولهی «سبک زندگی»، به فرمایش رهبر معظم انقلاب، بخش نرمافزاری تمدن نوین اسلامیِ پیشِ رویمان را شکل خواهد داد[۱۰] و لذا اهمیت این موضوع، زمانی درک خواهد شد که ما آن را در پازل «تمدن نوین اسلامی» تفسیر نموده و با «نگاه تمدنی» به آن بنگریم.
پینوشت:
[۱]به عنوان نمونه ر. ک. به: ذاریات/ ۱۸؛ آلعمران/ ۱۷؛ مزمل/ ۲٫
[۲]مَنْ صَامَ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ قَامَهُ إِیمَاناً وَ اِحْتِسَاباً غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ. (میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، بیروت: موسسه آل البیت لإحیاء التراث، ۱۴۰۸، ج۷، ص۳۹۷)
[۳]علیکم بقیام اللّیل فانّه دأب الصّالحین قبلکم. (محمدبنعیسی ترمذی، سنن الترمذی، بیجا: بینا، بیتا، ج۵، ص۲۱۲؛ نسخه کتابخانه دیجیتال نور.)
[۴]مهدی یساولی، «روایتی اجتماعی از کنشهای تاریخی ایرانیان در ماه رمضان»، روزنامه شهروند، شماره ۱۱۳۸، مورخ ۹ خرداد ۱۳۹۶؛ به نقل از خاطرات سعید نفیسی.
[۵]پیشین؛ به روایتِ چارلز ادوارد ییت در کتاب «سفرنامه خراسان و سیستان»
[۶]یاکوب ادوارد پولاک، سفرنامه پولاک؛ ایران و ایرانیان، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران: نشر خوارزمی، بیتا، ص۱۲۰٫
[۷]عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من، تهران: نشر زوار، ۱۳۸۴، چاپ پنجم، ج۱، ص۳۳۱٫
[۸]«آداب و رسوم مردم افریقا درماه مبارک رمضان»، پایگاه خبری جامعه المصطفی العالمیه، شماره ۱۱۳۸، منتشرشده در تاریخ ۲۲ تیر ۱۳۹۲.
[۹]«آداب مسلمانان کشورهای مختلف در ماه رمضان»، پایگاه بیتوته.
[۱۰]بیانات معظمله در دیدار جوانان استان خراسان شمالی، ۲۳ مهر ۱۳۹۱٫
محمدمهدی سلامی
ثبت دیدگاه