در ادبیات کلاسیک فارسی بسیاری از شاعران و نویسندگان به کرات به موضوع روزه، روزه داری و ماه رمضان اشاره کردند. در میان این اشارهها نکتههای نغز و شیرین زیادی خودنمایی میکند که خواندن آن در این روزها بیفایده و بیمناسبت نخواهد بود.
سعدی :
شنیدم که نابالغی روزه داشت/به صد محنت آورد روزی به چاشت
پدر دیده بوسید و مادر سرش/فشاندند بادام و زر بر سرش
چو بر وی گذر کرد یک نیمه روز/فتاد اندرو ز آتش معده سوز
به دل گفت اگر لقمه چندی خورم/چه داند پدر غیب یا مادرم
چون روی پسر در پدر بود و قوم/نهان خورد و پیدا به سر برد صوم
که داند چون در بند حق نیستی/اگر بی وضو در نماز ایستی
***
به سرهنگ سلطان چنین گفت زن/که خیز ای مبارک در رزق زن
برو تاز خوانت نصیبی دهند/که فرزند کانت نظر بررهند
بگفتا بود مطبخ امروز سرد/که سلطان به شب نیت روزه کرد
زن از ناامیدی سرانداخت پیش/همی گفت با خود دل از فاقه ریش
که سلطان از این روزه گویی چه خواست/که افطار او عید طفلان ماست
خورنده که خیرش بر آید زدست/به از صائم الدهر دنیا پرست
مسلم کسی را بود روزه داشت/که درماندهای را دهد نان چاشت
و گرنه چه لازم که سعیی بری/ز خود باز گیری و هم خود خوری
***
برگ تحویل میکند رمضان/بار تودیع بر دل اخوان
یار نادیده سیر زود برفت/دیر ننشست نازنین مهمان
ماه فرخنده روی بر پیچید/و علیک السلام یا رمضان
الوداع ای زمان طاعت و خیر/مجلس ذکر و محفل قرآن
مهر فرمان ایزدی بر لب نفس/در بند و دیو در زندان
تا دگر روز، با حبان آید/بس بگردد به گونه گونه جهان
بلبلی زار زار مینالید/بر فراق بهار وقتخزان
گفتم اندوه مبر که باز آید/روز نوروز و لاله و ریحان
گفت ترسیم بقا وفا نکند/ور نه هر سال گل دهد بستان
روزه بسیار و عید خواهد بود/تیرماه و بهار و تابستان
تا که در منزل حیات بود/سال دیگر که در غریبستان
***
هر که را خاطر به روی دوست رغبت میکند/بس پریشانی بباید بردنش چون موی دوست
دیگران را عید اگر فرداست ما را از این دهست/روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست
***
کسان که در رمضان چنگ می شکستندی/نسیم گل بشنیدند و توبه بشکستند
***
شاه نعمت الله ولی :
رمضان آمد و روان بگذشت/بود ماهی به یک زمان بگذشت
شب قدری به عارفان بنمود/این معانی از آن بیان بگذشت …
***
حکیم خاقانی شروانی :
جاهش ز دهر چون مه عید از صف بخوم/ذاتش زخلق چون شب قدر از مه صیام
***
سوزنی سمر قندی :
گر در مه صیام شود خوانده این مدیح/بر تو بخیر باد مدیح و مه صیام
***
نزاری قهستانی :
خجسته باد و مبارک قدوم ماه صیام/براولیا و احبای شهریار انام
***
شاطر عباس صبوحی:
روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است/آری افطار رطب در رمضان مستحب است
روز ماه رمضان زلف میفشان که فقیه/بخورد روزه خود را به گمانش که شب است
***
شهریار:
حکمت روزه داشتـن بگـذار/ باز هم گفته و شنیده شود
صبرت آمــوزد و تسلط نفـس/ و ز تو شیطان تو رمیده شود
هر که صبرش ستون ایمان بود/ پشت شیطان ازو خمیده شود
آفتــــاب ریــاضتی که ازو/ میوه معرفت رسیده شود
چه جلایی دهد به جوهر روح/ کادمی صافی و چکیـده شود
بذل افطار سفره عدلی است / که در آفــاق گستـــریده شود
فقر برچیده دارد از خوانـی/ که به پای فقیر چیده شود
شب قدرش هزار ماه خداست/ گوش کن نکتــه پروریـده شود
از یــکی میــــوه عمـــل کـــه درو/ کشته شد، سی هزار چیده شود
گر تکانی خوری در آن یک شب/ نخـل عمــر از گنـه تکیـده شود
مفت مفروش کز بهای شبی/ عمرهـا باز پـس خـریده شود
روز مهلت گذشت و بر سر کوه/ پرتــوی مانـده تــا پریــده شـود
تا دمی مانده سر بر آر از خواب/ور نه صور خــدا دمیـــده شــود
منابع
سعدی، متن کامل دیوان، گلستان و بوستان، به کوشش دکتر مظاهر مصفا، نشر کانون معرفت
دهخدا، تالیف علی اکبر دهخدا، زیر نظر دکتر معین، چاپخانه دانشگاه تهران، فروردین ۱۳۴۶
خاقانی شروانی، افضل الدین، دیوان، به کوشش دکتر ضیاء الدین سجادی، چاپ سوم، انتشارات زوار، ۱۳۶۸
شاطر عباس صبوحی، چهار دیوان، به کوشش تیمور گرگین
شهریار، سید محمد حسین شهریار، دیوان، ج ۲، چاپ نهم، انتشارات زرین، نگاه، تهران
ثبت دیدگاه