«گاهی به پشت سر نگاه کن» دومین سریال کیان افشار بعد از «کلاه پهلوی» است که در آن نقش شادی را بازی می کرد. او با این سریال به شهرت رسید و خیلی زود نامش در دو فیلم سینمایی «هیچ کجا هیچ کس» و «گناهکاران» دیده شد. با بهاره کیان افشار به بهانه پخش سریال «گاهی به پشت سر نگاه کن» گفته و گو کرده ایم.
معمولا بازیگرانی که در تلویزیون چهره می شوند خیلی زود با پشنهادهای سینمایی مواجه می شوند. بعد از «کلاه پهلوی» شما هم جذب سینما شدید اما ظاهرا دستاوری خاص برای تان نداشت. دلیل بازگشت به تلویزیون همین بوده؟
البته من قبل از شروع پخش «کلاه پهلوی» سر دو پروژه سینمایی «هیچ کجا هیچ کس» و «گناهکاران» رفتم اما خب اکران هر دو فیلم همزمان با پخش «کلاه پهلوی» بود. بعد از آن دو، در دو فیلم سینمایى«ع ش ق» و «طول موج» هم بازی کردم که متاسفانه هیچ کدام هنوز اکران نشده. ولی به نظرم برای حضور و دوام در سینما مجموعه فاکتورها و مناسباتى لازم است که من نمیدانم کدام یکیشان را دارم یا ندارم . یک مقدار جواب به این سوال پیچیده است. من یکی از مهمترین اهدافم در بازیگری، بازی در تئاتر بوده که شکر خدا حضورم در این عرصه روند رو به رشدی دارد و خیلی هم از آن راضی هستم. اتفاق دلخواهم در تئاتر برایم وجود دارد.
البته «هیچ کجا هیچ کس» و «گناهکاران» هم با وجود اینکه بازیگران مطرحی در آنها بازی داشتند آثار پرفروشی نشدند. احیانا این مسئله باعث نشد که از حضور در سینما خیلی بیشتر دلسرد شوید؟
متاسفانه شاید اگر در فیلمی کمی معمولیتر و ساده تر اما با فروش بیشتر بازی میکردم خیلی موقعیتم را در سینما تثبیت می کرد. درباره «گناهکاران» هنوز متعجبام و نمیدانم چرا نشد که فروش خوبی داشته باشد. «هیچ کجا هیچ کس» را هم که بهرحال با تمام فاکتورهاى ارزنده اى که داشت نمی دانم چرا نفروخت. شاید خوب تبلیغ نشد یا مردم ارتباط برقرار نکردند… نمی دانم. اما به عنوان یک بازیگر فکر می کنم در زمان خودش کاری که باید انجام می دادم را تلاش کردم و درست انجام دادم. بقیه اش از دست و اراده من خارج است.
معمولا بازیگرانی که پای شان به سینما باز می شود و با پیشنهادهایی در این عرصه روبهرو میشوند کمتر تمایل پیدا می کنند به تلویزیون برگردند. مخصوصا اینکه شما در این مدت در تئاتر هم حضور پررنگی داشتید. چه اتفاقی افتاد مجددا تصمیم بگیرید به تلویزیون برگردید؟
از آنجایی که از «کلاه پهلوی»، به خاطر برخی مسائل نتوانستم مجموعه بازخوردهایی که دلم می خواست را از حضورم دریافت کنم تصمیم داشتم یک بار دیگر در بازی در سریال تلویزیونی را تجربه کنم. بیشتر هم نظرم روی سریال مناسبتی رمضان بود. خب چه پیشنهادی بهتر از این سریال که هم قصه خوبی داشت و هم نقش خوبی بود. به هرحال آقای میری با کارنامه خوبی که داشت در راس این سریال قرار گرفته بود و این مسئله روی تصمیم من تاثیر مضاعف داشت.
چه مسائلی باعث شد زمان «کلاه پهلوی» نتوانید آنطور که باید به هدفتان برسید؟ این مسئله به حواشی که آن زمان پیرامون سریال شکل گرفت بستگی دارد؟
راستش جوابی را که باید بعد از شش هفت سال عمری که برای این سریال گذاشتم بگیرم را نگرفتم. دلم می خواست یک بار دیگر خودم را محک بزنم و ببینم در شرایط دیگر قضیه از چه قرار است. بنابراین با تصمیم قبلی سراغ بازی در یک سریال رفتم اینطور نبود که فقط به صرف اینکه برایم پیش آمده بازى کنم.
یکی از ویژگیهای نقشهای شما این است که در بیشتر آنها دختری جدی و تا حدی مقتدر هستید. اینها جزو مختصات نقش ها بوده یا به خاطر جنس بازی شماست؟
بله در دو کار تلویزیونى ام یعنى «کلاه پهلوی» و «گاهی به پشت سر نگاه کن» هردوی این نقش ها وابسته به شرایط خانوادگى شان، دختران محکم ، با اعتماد به نفس، با درایت و مقتدرى هستند. به نظرم بخشی از این شباهت ها به فیزیک بازیگر بستگی دارد. حالا فرم صورت و مدل نگاه و ابروها و … مجموعه این فاکتورهاست که یک نقش را می سازد. البته یکی از دلایلی که باعث شد این نقش را با این مختصات رفتاری بازی کنم این بود که تعریف شبنم در فیلمنامه، به نوعى تقریبا یک دختر عزیز کرده و شاید کمى هم لوس بود. هم دیالوگها این طوری نوشته شده بود هم موقعیتها. ولی من اصلا این را دوست نداشتم. یک مقدار به عمد دلم می خواست که نقش را جدی و محکم بازی کنم تا هر طور شده از آن حالت دور شوم. بعید می دانم شما آن صفت و حالت را تا الان از شبنم دریافت کرده باشید.
یعنی در فیلمنامه اینطور تعریف شده بود که شبنم باید بچه ننه و لوس باشد؟ خب در این صورت که کاملا با موقعیتی که این کاراکتر در کارخانه دارد متضاد به نظر می رسید.
نه اینکه باید لزوما لوس به نظر میرسید. درواقع نحوه گفتارش در موقعیتها این را می رساند؛ دختری که پدرش صاحب کارخانه بزرگی باشد و خودش هم جایگاه شغلی ویژه داشته باشد طبیعتا قدرت مانور زیادی دارد اما طبق آن چیزی که در فیلمنامه آمده بود، مدل گفتگوی او با خواهرش، رفتار با پدرش و … واقعا اینطور به نظر میرسید. من کاملا با این بُعد نقش مشکل داشتم و خیلی بیشتر از من، خود آقای میری با آن مشکل داشت. او هم به هیچ عنوان اجازه نمی داد دیالوگهایی که این حالت را دارد به کار برده شود.
گفتید بیشتر نظرتان روی یک سریال مناسبتی رمضانی بوده. چرا؟ چون فکر می کردید سریال رمضانی بیشتر دیده میشود؟
یکی ازمقاطعی که سریال، مخاطب گستردهتری دارد زمان ماه رمضان است. تماشای سریال بعد از افطار، جزو رسومات این سالهاى ماه رمضان شده. خب بازیگر هم همیشه دوست دارد کارش دیده شود؛ حالا چه روی صحنه چه در تلویزیون چه روى پرده سینما.
اما «گاهی به پشت سر نگاه کن» چندان هم گزینه قطعی رمضان نبود. امسال خیلی اتفاقی در کنداکتور این مناسبت قرار گرفت.
اول قرار بود سریال ماه رمضان سال گذشته باشد ولی بعدش گفتند که نه! در زمان دیگری پخش می شود و نهایتا امسال سریال مناسبتی این ایام شد.
به غیر از اینکه حضور مازیار میری به عنوان کارگردان برایتان اهمیت داشت، گفتید جذابیت قصه و نقش هم از دلایل اصلی این انتخاب بوده. چه عناصری از قصه و نقش برایتان جذاب بود؟ اصلا قابلیت این را دارد که بتواند سی شب مخاطب را پای تلویزیون بنشاند؟
بله کاملا. به نظرم این قصه و موضوعات این کار کاملا پتانسیل جذب مخاطب را دارد.
نقش شبنم چطور؟ فکر می کردید که اصولا نقش دختر مقتدر یک پدر کارخانه دار، نقشی است که به چشم میآید و قابلیت فراوانی برای بازی دارد؟
اولین نقشى که همزمان با ارسال خلاصه فیلمنامه به من پیشنهاد شدنقش فریبا بود که در آن خلاصه به نقش فریبا خیلی پراکنده، کم و مختصر پرداخته شده بود. فکر کردم نقش شبنم جان دارتر و سر و شکل دارتر است. پیشنهاد دادم که آن را بازی کنم و قبول کردند . البته نقش فریبا در نسخه اصلى کاملا پرداخته شد و الیکا عبدالرزاقى هم خیلی خوب آن را بازی کرد.
بخش سینما و تلویزیون سایت تبیان
ثبت دیدگاه