فرخنده و مبارک است کسی که در آسمان بُرجهایی قرار داد، و در آن، خورشید و ماه تابانی نهاد.
به فرمودهی امام باقر ، مراد از «بروج» در این آیه ستارگانند.
«سراج» به معنای خورشید است که نورش از خودش میباشد، چنانکه میخوانیم: (وجعلنا الشمس سراجا) و اگر نورش از بیرون باشد به آن «مُنیر» گفته میشود.
پیامها:
۱ـ آفرینشِ ستارگان، خورشید وماه، جلوهای از برکاتالهی است . (تبارک الّذی… )
و اوست که شب و روز را برای هر کس که بخواهد عبرت گیرد یا بخواهد سپاسگزاری نماید، جانشین یکدیگر قرار داد.
کلمهی «خلفه» به معنای جایگزینی دو چیز به جای یکدیگر است.
امام صادق فرمود: هر چه از نمازهای نافلهی شب از تو فوت شد، میتوانی در روز جبران کنی. سپس این آیه را تلاوت فرمود: (و هوالّذی جعل… )
درس توحید گرفتن از نظام حاکم بر هستی، به اراده ما بستگی دارد. چه بسیارند کسانی که عمر خود را به تحقیق درباره پدیدهای سپری میکنند، ولی چون اراده عبرت گرفتن ندارند، درسی از آن نمیگیرند. اینگونه افراد به آینه فروشی میمانند که همواره در آینه نگاه میکند، ولی لباس خود را مرتّب نمیکند، در حالی که ممکن است عابری تنها با یک نگاهِ با توجّه، کجی یقهاش را صاف کند. پس تنها نگاه کافی نیست، ارادهی اصلاح نیز لازم است.
با این سخن، پاسخ این پرسش که چرا بعضی دانشمندان علوم طبیعی با آنکه عمری را در کنکاش در طبیعت گذراندهاند، خداشناس نیستند نیز مشخص شد، چون آنان به قصد شناخت خالق اقدامی نکردهاند. همچون نجّاری که نردبانهای زیادی ساخته، امّا خودش ارادهی بالا رفتن از آن را نداشته است.
پیامها:
۱ـ گرچه پیدرپی بودن شب و روز برای ما عادی است، ولی با چشم بصیرت دلیل نظام در این جهان است. (جعل اللیل و النهار خلفه لمن اراد ان یذکر)
۲ـ اراده و خواست انسان، زمینهی رشد اوست. (لمن اراد ان یذّکر)
۳ـ انسان موجودی دارای اختیار است. (لمن اراد)
۴ـ انسان، دارای فطرتی است که با تذکّر بیدار میشود. «یذکر» (تذکّر در جایی بکار میرود که انسان از درون مطلبی را میدانسته، ولی فراموش کرده است)
۵ـ شب و روز، نعمتی شایستهی شکر و سپاسگزاری است. (اراد شکورا)
ماه عبودیت و عبادت:
ماه رمضان ماه بندگی و عبادت خداوند است که با مهار کردن نفس از خواهشها و تسلیم شدن در مقابل دستورات خداوند انسان به مقام قرب الهی نایل میشود. گرچه همه زندگی و ایام و ساعات میدان رشد و تکامل و تقرب است، چنانچه میفرماید:
(واعبد ربّک حتی یأتیک الیقین) «در طول زندگی نیز همواره در حال عبادت و پرستش خدا باش تا به یقین برسی» ولی ماه رمضان ویژگیهایی دارد که در ماههای دیگر نیست.
سیمای عبادت:
ـ عبادت و بندگی، زمینه برای عروج پیامبر به آسمان بوده است.
ـ عبادت، زمینه نزول فرشتگان را فراهم میکند.
ـ عبادت، دعای انسان را مستجاب میکند.
ـ عبادت نشانه اراده و شخصیت انسان است. انسانی که درمیان غرائز و تمایلات قرار دارد، اگر دل بکند و به سوی خدا برود ارزش دارد.
ـ عبادت، جزیره کوچک انسانِ زمینی را به سرچشمه هستی وصل میکند.
ـ عبادت، یعنی نگاهی از بالا به تمام هستی.
ـ عبادت، یعنی شکوفا کردن استعدادهای عرفانی و معنوی نهفته در وجود انسان.
ـ عبادت، تجدید عهد با خداوند و تازه نگهداشتن حیات معنوی است.
ـ عبادت، مانع گناه و برطرف کننده آثار آن است، ذکر ویاد خداست که جلوی گناه را میگیرد.
ـ انسان بیعبادت، از سنگ و جماد پستتر است، زیرا قرآن میفرماید:
(وَ اِنَّ مِنَ الحِجارَهِ لَما یَهبِطُ مِن خَشیَه اللهِ)
«بعضی از سنگها از خشیت الهی به زمین سقوط میکنند»
عبادت چیست:
عبادت، هدف آفرینش ماست. قرآن میفرماید:
(و ما خلقت الجنّ و الانس الاّ لیعبدون)
«خلق نکردم جن و انس را مگر برای عبادت»
کارهایی را که انجام میدهیم، اگر برای رضای خدا باشد، عبادت است. گرچه مانند کسب و کار، تحصیل و علم، ازدواج و یا خدمت به مردم، برای رفع نیازهای خود یا جامعه باشد.
آنچه یک کار را عبادت میکند، آن است که به انگیزه مقدس انجام شود و به تعبیر قرآن رنگ خدایی داشته باشد. (صبغه الله)
فطرت و عبادت:
کارهایی که ما بر اساس فطرت و سرشت پاکی که خداوند در نهاد هر بشری قرار داده، انجام میدهیم، ارزشمند است. عبادت و پرستش نیز یکی از امور فطری است و لذا قدیمیترین، زیباترین و محکمترین آثار ساختمانی بشر، مربوط به معبدها و مسجدها است.
هدف انبیاء نیز دعوت و توجه به روح پرستش و عبادت در جامعه بشری است.
( … ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت)
آنها هم که خدا را پرستش نمیکنند، یا مال و مقام، یا همسر و فرزند، یا مدرک و مکتب و راه و روش خود را میپرستند و در راه آن تا مرز جانفشانی و دلباختگی پیش میروند. پرستش در انسان یک ریشه فطری دارد، اگرچه از آن غافل باشد.
چون یکی از احساسات عمیق، انسان میل به بینهایت، عشق به کمال و علاقه به بقاست، رابطه با خداوند و پرستش او تأمین کننده این تمایلات فطری است. عبادت، رابطه انسان با سرچشمه کمالات، انس با محبوب واقعی و پناهندگی به قدرت بینهایت است.
روح عبادت:
عبادت، غذای روح است، بهترین غذا آن است که جذب بدن شود. بهترین عبادت نیز آن است که جذب روح شود، یعنی با نشاط و حضور قلب انجام گیرد.
پیامبر میفرماید: (طوبی لِمَن عَشِقَ العِبادَه وَ عَاشقَها) «خوشا به حال کسی که به عبادت عشق ورزد و آن را همچون محبوبی در برگیرد.»
فلسفه عبادت:
آرام بخش است؛ (اَلا بذکر الله تطمئن القلوب) «آگاه باشید با یاد خدا، قلبها به اطمینان و آرامش میرسد»
تشکر از خالق است؛ (اعبدوا ربکم الذی خلقکم) «پرستش کنید پروردگارتان را که شما را آفرید»
بازدارنده از زشتیها است؛ (انَّ الصَّلوه تَنهی عَنِ الفَحشاءِ و المُنْکَر) «همانا نماز انسان را از زشتیها و منکرات باز میدارد»
آثار و برکات عبادت:
الف) احساس غرور و افتخار
امام زینالعابدین در مناجات خود میگوید: (اِلَهی کَفی بِی عِزّاً اَنْ اَکُونَ لَکَ عَبداً) «خدایا همین افتخار مرا بس که بنده تو باشم»
ب) احساس قدرت
(الله اکبر): خدا بزرگتر از آن است که به وصف آید.
(انَّ الله علی کُلِّ شیءٍ قدیرٌ) «به تحقیق که خدا بر هر چیز قادر است»
انسانی که متصل به خدای بزرگ و قادر میشود، در برابر ابرقدرتها و طاغوتها و مستکبرین احساس قدرت میکند.
ج) احساس عزت:
عزّت یعنی نفوذناپذیری، در مکتب انبیاء تمام عزّت از آن خداست. طبیعی است که اتصال به عزیز مطلق و قدرت بینهایت، به انسان عزت میدهد. اولیای خدا نیز در مقاطع حساس، خود را با نماز تقویت میکردند.
عصر روز نهم محرم در کربلا، لشکر یزید به خیمه گاه امام حسین حمله کرد. امام فرمودند: «یک شب جنگ را به تأخیر بیاندازید که من نماز را دوست دارم و میخواهم امشب را تا صبح به عبادت بپردازم» ) عامل تربیت:
گرچه نماز یک ارتباط روحی و معنوی است، اما اسلام خواسته است این روح را در قالب یک سلسله برنامههای تربیتی پیاده کند. لذا پاک بودن لباس، رو به قبله بودن، درست خواندن کلمات، مباح بودن مکان و لباس از شرایط صحّت نماز است که مربوط به جسم است نه روح. دقت در این شرایط به خوبی میرساند که هر یک از آنها نقش مؤثری در تربیت انسانها دارد.
ه) ولایت بر جهان:
از برکات عبادت آن است که انسان به تدریج و گام به گام بر جهان تسلط پیدا میکند. از جمله آنها:
(اِنْ تَتَّقُوا اللهَ یَجْعَل لَکُم فُرقاناً) «اگر تقوا پیشه کنید، خداوند قدرت تشخیص حق از باطل را به شما میدهد»
و در جای دیگر میفرماید: (یَجْعَلْ لَکُم نُوراً)
«(در سایه عبادت و تقوا) خداوند نوری به شما عطا میکند»
و عبادت اهرمی برای مقابله با مشکلات است: (اِسْتَعینوا بالصبر والصلوه) «از صبر (روزه) و نماز (برای مقابله با مشکلات) کمک جویید»
عبادت و ولایت:
عبادت زمانی ارزش دارد که سطحی نباشد، بلکه همراه با شناخت رهبر آسمانی و ولایت او باشد.
حضرت علی گرفتار یک عده نمازخوان خشک مقدس بود که در تاریخ به نام مارقین و خوارج معروفند. کسانی که پیشانی آنها به خاطر سجدههای طولانی و مکرر پینه بسته بود. اما در برابر علی قیام کردند. گمان نکنید آنها که برای کشتن امام حسین آمده بودند، همه تارک الصلوه بودند، بلکه نماز جماعت می خواندند.
آری عبادات باید همراه با معرفت رهبر حق و اطاعت از او باشد، لذا در روایات آمده که خداوند حج را واجب کرد تا مردم دور خانه او جمع شوند و در این مرکز اجتماع با امامان معصوم ارتباط برقرار کنند. اما امروزه میلیونها نفر گرد کعبه میگردند و از هم گسیختهاند.
اگر عبادات توسط رهبران الهی اقامه شود، بساط ظلم و طاغوت را بر هم میزند، قرآن میفرماید:
(وَ اَقیمُوا الصّلَوه و آتُوالزّکاه و اَطیعُوا الرّسول… ) «نماز را بپا دارید و زکات بدهید و از رسول خدا اطاعت کنید»
حال توجه کنید به آیاتی که خداوند نشانههای عبودیت را برمی شمارد:
و بندگان خدای رحمان کسانیاند که روی زمین بیتکبّر راه میروند، و هرگاه جاهلان آنان را طرف خطاب قرار دهند (و سخنان نابخردانه گویند) با ملایمت (و سلامت نفس) پاسخ دهند. و آنان که برای پروردگارشان، در حال سجده وقیام شبزندهداری میکنند.
در این آیات، دوازده صفت از صفات ویژهی (عباد الرّحمن) (بندگان خدای رحمان) بیان شده که بعضی اعتقادی، بعضی اجتماعی و بعضی اخلاقی است.
شاید مراد از «مَشی» و حرکت آرام در زمین، تنها نحوهی راه رفتن نباشد، بلکه شیوهی زندگی متعادل را هم شامل شود.
«هَوْن» هم به معنای تواضع و مدارا و نرمخویی است و هم به معنای سکینه ووقار.
امام صادق فرمود: مراد از «هوناً» زندگی کردن بر اساس فطرت و هماهنگ با روحیهای است که خداوند آفریده است. یعنی بندگان خدا، خود را به تکلّف و رنج و تعب نمیاندازند.
کلمهی «سلام» در این جا به معنای سلامِ وداع و جدایی از یاوهها و برخورد مسالمتآمیز است. چنانکه دربارهی حضرت ابراهیم میخوانیم: همین که عمویش او را طرد کرد و گفت: از من دور شو، ابراهیم گفت: (سلام علیک سأستغفر لک)
خداحافظ، به زودی برای تو از پیشگاه خداوند طلب آمرزش خواهم کرد.
«بیتوته» به معنای شبزندهداری است، خواه تمام شب یا نیمی یا بخشی از آن باشد. چنانکه یکی از اعمال حج، بیتوتهی زائران و حاجیان در شب یازدهم و شب دوازدهم ذیالحجه در سرزمین مِنی است و فقها مقدار بیتوته در آن مکان را نیمی از شب دانستهاند.
حضرت علی در وصف پارسایان میفرماید: (امّا اللیل فصافّون اقدامهم) آنان شبها در حال قیام و شب زندهداریاند، آنان عابدان شب، و شیران روزند.
پیامها:
۱ـ بالاترین مدال برای انسان، مدال بندگی خداست. (عباد الرحمن) زیرا انتساب به بینهایت، انسان را بالامیبرد.
۲ـ رفتار هر کس، نشان دهندهی شخصیّت اوست. (عبادالرحمن… یمشون علی الارض هونا» )یعنی کسی که بنده خدای رحمان است، جلوههای رحمت مثل سلام و تواضع و بیتوته باید در او نمایان باشد.)
۳ـ اسلام، دین جامعی است که حتّی برای چگونه راه رفتن برنامه دارد. (یمشون علی الارض هونا)
۴ـ ایمان واعتقاد انسان، در رفتار شخصی او مؤثّر است. (عبادالرحمن… یمشون)
۵ـ تواضع، ثمرهی بندگی و نخستین نشانهی آن است. (عبادالرحمن… یمشون علی الارض هونا)
۶ـ سرچشمهی مدارا و نرمخویی بندگان خدا، ایمان است، نه ترس و ضعف آنان. (عباد الرحمن الّذین یمشون… )
۷ـ وقار و نرمی از بارزترین صفات مؤمن است. (یمشون… هونا)
۸ ـ تواضع نسبت به همهی مردم لازم است. (نسبت به زن و مرد، کوچک و بزرگ، دانا و نادان). (یمشون… هونا… قالوا سلاما)
۹ـ با جاهلان مقابله به مثل نکنید. (اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما) (پس اگر در برخورد با جاهلان سلام ارزش است، در برخورد با صالحان با اولویت)
۱۰ـ مُدارا و حلم و حوصله، از صفات بارز مؤمنان است.(قالوا سلاما) (اگر بعضی میگویند که جواب ابلهان خاموشی است، قرآن میفرماید، جواب آنان سلام است)
۱۱ـ تواضع باید هم در عمل باشد، (یمشون… هونا)، هم در کلام، (قالوا سلاما) و هم در عبادت. (سجداً و قیاماً)
۱۲ـ با افراد نادان و فرومایه مجادله نکنید. (قالوا سلاما) (آنان سخنی در شأن خود میگویند، ولی شما سخنی عالمانه و کریمانه بگویید)
۱۳ـ بهترین وقت عبادت، شب است و بین شب ونماز ومناجات، رابطه محکمی است. (یَبیتُون لربّهم) (فضای آرام، دوری از ریا، تمرکز فکر، از برکات شب است)
۱۴ـ شب زندهداری و استمرار و تداوم عبادت، نشانهی بندگان خاصّ خداوند است. (فعل مضارع «یَبیتُون» نشانهی استمرار است)
۱۵ـ آنچه به عبادت ارزش میدهد، اخلاص است. (لربّهم)
آنان که میگویند: پروردگارا! عذاب جهنّم را از ما بازگردان که عذاب آن دامنگیر است. به درستی که دوزخ، جایگاه و منزلگاه بدی است.
کلمهی «غَرام» در اصل به معنای مصیبتی است که انسان در برابر آن راه فرار ندارد و نوعی التزام وتعهّد بر دوش او قرار میدهد که در زبان فارسی به آن تاوان میگویند. (آری دوزخ تاوان عملکرد خود ماست)
پیامها:
۱ـ اگر شب زندهدار هم هستید، مغرور نشوید. (والّذین یقولون… )
۲ـ یاد معاد از ویژگیهای بندگان خاصّ خداست. (ربّنا اصرف عنا عذاب جهنّم)
۳ـ بندگان خاصّ خداوند، بیش از آنکه طمع بهشت داشته باشند، از آتش دوزخ خوف دارند. (یبیّتون… یقولون ربّنا اصرف عنا عذاب جهنّم)
۱۰۳ـ تفسیر نورالثقلین.
۱۰۴ـ سوره نوح، آیه ۱۶٫
۱۰۵ـ تفسیر نمونه.
۱۰۶ـ مفردات راغب.
۱۰۷ـ تفسیر کنزالدقائق.
۱۰۸ـ سوره حجر، آیه ۹۹٫
۱۰۹ـ سوره اسراء، آیه۱٫
۱۱۰ـ سوره بقره، آیه ۲۳٫
۱۱۱ـ سوره یس، آیات ۶۰ و۶۱٫
۱۱۲ـ سوره بقره، آیه ۷۴٫
۱۱۳ـ سوره ذاریات، آیه ۵۶٫
۱۱۴ـ سوره بقره، آیه ۱۳۸٫
۱۱۵ـ سوره نحل، آیه ۳۶٫
۱۱۶ـ بحارالانوار، ج۷۱، ص ۲۱۲٫
۱۱۷ـ سوره رعد، آیه ۲۸٫
۱۱۸ـ سوره نساء، آیه ۱۰٫
۱۱۹ـ سوره عنکبوت،آیه ۴۵٫
۱۲۰ـ بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۴۰۲٫
۱۲۱ـ سوره عنکبوت، آیه ۲۰٫
۱۲۲ـ مقتل الشمس، ص ۱۷۹٫
۱۲۳ـ سوره انفال، آیه ۲۹٫
۱۲۴ـ سوره حدید، آیه ۲۸٫
۱۲۵ـ سوره بقره، آیه ۴۵٫
۱۲۶ـ سوره نور، آیه ۵۶٫
۱۲۷ـ تفسیر مجمع البیان.
۱۲۸ـ سوره مریم، آیات ۴۶ و ۴۷٫
۱۲۹ـ نهج البلاغه، خطبه همام.
۱۳۰ـ التحقیق فی کلمات القرآن.
ثبت دیدگاه