حدیث روز
امام صادق (ع) می فرماید : هر كس در ماه رمضان صدقه اى بدهد ، خداوندْ هفتاد نوع بلا را از او بر مى گرداند. ثواب الأعمال : ص ١٧١ ح ١٩

چهارشنبه, ۱۳ فروردین , ۱۴۰۴ Wednesday, 2 April , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 4099 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 152×
«عید سعید فطر» در گستره‌ شعر و ادب فارسی
  • ۱۱ فروردین ۱۴۰۴ ساعت: 12:20
  • شناسه : 21500
    بازدید 12
    2
    نگاه عارفانه و عاشقانه ادبیات کهن به عید فطر

    عید فطر یکی از مهم‌ترین اعیاد و مناسبات دینی است که همواره در طول تاریخ مورد توجه بسیاری از شاعران بوده است و اشعار و ابیات زیادی در وصف آن سروده شده که هر کدام منظر و پنجره‌ای متفاوت است به این عید بزرگ و به جرات می‌توان گفت که یکی از پرتکرارترین موتیف‌های شعر […]

    نویسنده : سایت جامع رمضان منبع : خبرگزاری رسمی حوزه
    پ
    پ

    عید فطر یکی از مهم‌ترین اعیاد و مناسبات دینی است که همواره در طول تاریخ مورد توجه بسیاری از شاعران بوده است و اشعار و ابیات زیادی در وصف آن سروده شده که هر کدام منظر و پنجره‌ای متفاوت است به این عید بزرگ و به جرات می‌توان گفت که یکی از پرتکرارترین موتیف‌های شعر فارسی به شمار می آید.

     عید سعید فطر در پایان ماه مبارک رمضان، یکی از مهم‌ترین اعیاد و مناسبات دینی مسلمانان است که در طول تاریخ مورد توجه بسیاری از اهل شعر و ادب پارسی بوده است.

    در معنی «فطر» و آداب آن در کتاب «اقرب الموارد» آمده است که: «عید روزه‌گشادن، جشنی است که مسلمانان پس از روزه‌ ماه مبارک رمضان در روز اول شوال گیرند و مسلمانان با ظاهری آراسته و پاک در نماز عید فطر شرکت می‌جویند و خداوند را به خاطر نعمات این ماه مبارک، سپاس گویند و بازدید اقوام و آشنایان و تبریک عید و پرداخت «فطریه» به مستحقان از دیگر نکات قابل ذکر در خصوص این رویداد عظیم اسلامی است که دارای ابعاد فردی و اجتماعی فراوان است.»

    با توجه به عظمت این روز بزرگ، محال است که از نگاه تیز شاعران به ویژه بزرگانی چون حافظ، مولانا، سعدی،عطار نیشابوری و… که جدای از دنیای شعر و ادبیات، خود از عالمان بزرگ دین مبین اسلام بودند، پنهان مانده باشد.

    نگاه عارفانه و عاشقانه ادبیات کهن به عید فطر

    وقتی از مفاهیم دینی و عرفانی سخن به میان میاید نمی توان از حافظ شیرازی نامی نبرد و سخنی نگفت، شاعری که همواره با برگرفتن از مفاهیم عرفانی و عاشقانه اشعار زیادی را در باب اعیاد مذهبی سروده است که عید فطر هم از جمله است.

    تصویر زیبا و شاعرانه ای که حافظ از هلال عید فطر خلق کرده است به این شرح است: « عید است و آخر گل و یاران در انتظار، ساقی به روی شاه ببین ماه و می بیار/ دل برگرفته بودم از ایام گل ولی، کاری بکرد همت پاکان روزه دار».او همچنین غزل دیگری را درباره عید فطر با این مطلع سروده است: «روزه یک سو شد و عید آمد و دل ها برخاست/ می زخمخانه به جوش آمد و می باید خواست».در بیت دیگری سروده حافظ چنین آمده است: حافظ منشین بی می و معشوق زمانی/ کایام گل و یاسمن و عید صیام است»

    مولانا شعرهای بسیاری در خصوص ماه مبارک رمضان و عید سعید فطر دارد و این اشعار را با طرب خاصی بیان می کند:«عید آمد و عید آمد و آن بخت سعید آمد/ برگیر و دهل می زن، کان ماه پدید آمد» – «بگذشت مه روزه، عید آمد و عید آمد، بگذشت شب هجران، معشوق پدید آمد/ آن صبح چو صادق شد، عذرای تو وامق شد، معشوق تو عاشق شد، شیخ تو مرید آمد»

    از سعدی به عنوان شاعری که نگاهی طرب انگیز به عید فطر داشته است نام برد که نمونه ای از آن را می خوانیم.«ماه فرخنده روی بر پیچید و علیک السلام یا رمضان/ الوداع ای زمان طاعت و خیر، مجلس ذکر و محفل قرآن/ مُهر فرمان ایزدی برلب، نفس در بند و دیو در زندان»

    او همچنین در شعری دیگر هلال عید را به استعاره از هلال آبروی معشوق می گیرد و اینچنین می گوید: «هر که را خاطر به روی دوست رغبت می‌کند، بس پریشانی بباید بردنش چون موی دوست/ دیگران را عید اگر فرداست ما را ز این دهست، روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست»

    سنایی از نگاه بسیاری از ادیبان پدر شعر عرفانی فارسی است و بسیاری از مفاهیم و مضامین بلند اخلاقی و عرفانی در اشعارش نمود دارد که ماه رمضاه و عید فطر هم از آن جمله هستند که در ادامه چند بیت را می خوانیم که سنایی در آن از اندوه اتمام ماه رمضان سروده است.

    «ای ماه صیام ار چه مرا خود خطری نیست/ حقا که مرا هم‌چو تو مهمان دگری نیست

    از درد تو ای رفته به ناگه ز بر ما/ یک زاویه‌ای نیست که پر خون جگری نیست

    آن کیست که از بهر تو یک قطره ببارید/ کان قطره کنون در صدف دین گهری نیست»

    مسعود سعد سلمان از شاعران و عرفای نیمه دوم قرن پنجم و نیمه اول قرن ششم به شمار می آید که مدت طولانی از عمر خود را در زندان سپری کرد و در همان دوران اشعاری با عنوان حبسیه سرود که عامل شهرت اوست.او در یکی از همین اشعار به تهنیت عید فطر پرداخته است: «رسید عید و ز ما ماه روزه کرد گذر/ وداع باید کردش که کرد رای سفر/ به ما مقدمه عید فر خجسته رسید/ براند روزه فرخنده ساقه لشکر/ برفت زود ز نزدیک ما و نیست شگفت/ که زودتر رود آن چیز کو گرامی‌تر»

    هلال ماه شوال یکی از پرتکرارترین مضامینی مورد اقبال شاعران فارسی که محوریت عاشقانه دارد و هلال ماه را به جلوه ای از معشوق می داند.

    مانند بیدل دهلوی که در رباعی اینچنین می‌گوید:«عید آمده هر کس پی کار خویش است، می نازد اگر غنی و گر درویش است/ من بی تو به حال خود نظرها کردم، دیدم که هنوزم رمضان در پیش است»

    مغفور لاهیجی از اخلاف شعرای سبک عراقی یکی دیگر از شاعرانی است که درباره عید فطر شعر سروده است با این تفاوت که در عین پاسداشت حرمت رمضان عید فطر را بر آن ترجیح می دهد:

    «صبح نشاط دم زد، فیض سحر مبارک/ عیش صبوح مستان، بر یکدگر مبارک

    عید گشاد ابرو، بربست رخت روزه/ این را حضر خجسته، آن را سفر مبارک

    تیغ هلال شوال، باز از افق علم شد/ ماه صیام بشکست فتح و ظفر مبارک

    وقت سحر مؤذن آهنگ عیش برداشت/ بر گوش روزه داران این خوش خبر مبارک»

    صائب تبریزی معروف ترین چهره سبک هندی در ادبیات فارسی است که رمضانیات یکی از زیباترین آثار به شمار می رود. او گاه از رمضان فقط به عنوان یک مضمون استفاده کرده است و البته هرگز رمضان را کوچک نشمرده است.

    «تا کدامین دل بیدار مرا دریابد/ چون شب قدر نهان در رمضانم کردند»یا بیتی دیگر: «گرچه دست ستم زلف دراز است خطش/ چو شب قدر شفیع رمضان خواهد شد»

    قاآنی نیز چنین سروده است: عید آمد و عیش آمد و شد روزه و شد غم، زین آمد و شد جان و دلی دارم خرم – ماه رمضان گرچه مهی بود مبارک، شوال نکوتر که مهی هست مکرّم

    عید فطر در شعر شعرای معاصر

    پس از مرور مهم ترین اشعار سروده شده درباره عید سعید فطر، خالی از لطف نیست که یکی از آثار به یاد ماندنی شاعر معاصر ایرانی قیصر امین پور را هم مرور کنیم که بارها و بارها در محافل مختلف خوانده شده است.

    «عید است و دلم خانه ویرانه ، بیا/ این خانه تکاندیم ز بیگانه، بیا

    یک ماه تمام مهیمانت بودیم/ یک روز به مهمانی این خانه بیا»

    اسماعیل تقوایی در عید وصل چنین طبع آزمایی نموده که:

    زیباترین عید خدا فطر سعید است
    همچون شب قدرست بر مومن شب عید

    بر مخزن لطف خداوندی کلید است
    فطر است عید وصل بنده با خدایش

    مقبولی بنده به درگاه وحید است
    یک ماه عرض بندگی بر در گه حق

    پادش آن الطاف او در روز عید است
    بر مومنان ماه خدا میدان سبقت

    هرآنکه برده گوی سبقت رو سفید است
    هر مومنی را فطر میلادی دوباره ست

    این عید روز اوج ایمان وامید است
    نوپوش جامه، کن وجودت را خوشبو

    هرآنچه را یک ماه کشتی، وقت چیدست
    تهلیل گویان کن نمازت را اقامه

    فطریه ده، درعید این کاری حمید است
    تبریک گوبر مومنان عیدی زحق خواه

    عالم زعید فطر بهتر را ندیدست
    عیدی ما امر ظهور آن مراد است

    محمد روحانی در اشعاری درباره عید فطر گفته است:

    عید فطر آمد و ماه رمضان گشت تمام بر شما همسفران سفر روزه سلام

    روزه هاتان همه در نزد خداوند قبول روزگار خوشتان، مظهرِ توفیقِ مُدام

    عزّت و همّتتان شاهد تأیید و ظَفَر عیدتان خُرّم و شیرینیتان باد به کام

    در ابیاتی زعفرانی و زیبا از محسن زعفرانیه می خوانیم:

    رمضان رفت و دلم حس غریبی دارد
    چند روزی است از این سفره نصیبی دارد

    عید فطر آمد و صد شکر اجل مهلت داد
    ثانیه ثانیه اش شور عجیبی دارد

    در این میان اشعار مرحوم استاد حسان هم بسیار خواندنی است:

    عید فطر است و اول شوال
    نور عشق است و شور و جذبه و حال

    بهر توفیق درک ماه خداست
    قلب ها از نشاط، مالامال

    جشن قرآن و جشن غفران است
    عید اسلام و روز فخر و جلال

    رمضان، ای مه نماز و دعا
    ای ره اکتساب فضل و کمال

    رمضان، ای گناه شوی بشر
    زآن‌ همه چشمه ‌های اشک زلال

    رمضان، ای فضای رحمت حق
    که زند مرغ دل، به اوج تو بال

    رمضان، ای که روز نیمه‌ توست
    مطلع آفتاب عشق و جمال

    عید مسعود زاد روز حسن
    مجتبای محمدی تمثال

    رمضان، ای که در شب قدرت
    لطف یزدان، برون ز حد مقال

    ماه غفران و ماه توحیدی
    ماه قرآن و ماه احمد و آل

    کم کم غروب ماه خدا دیده می شود
    صد حیف ازین بساط که برچیده می شود

    در این بهار رحمت و غفران و مغفرت
    خوشبخت آن کسی ست که بخشیده می شود

    استاد علی اکبر لطیفیان در اشعار زیبایی این گونه سروده است:

    همه رفتند، گدا باز گدا مانده هنوز
    شب عید است و خدا عیدی ما مانده هنوز

    دهه آخر ماه اول راه سحر است
    بعد از این زود نخوابیم، دعا مانده هنوز

    عیب چشم است اگر اشک ندارد، ور نه
    سر این سفره تو حال و هوا مانده هنوز

    کار ما نیست به معراج تقرّب برسیم
    یا علیّ دگری تا به خدا مانده هنوز

    گوئیا سفره او دست نخورده مانده است
    او عطا کرد، ولی باز عطا مانده هنوز

    گریه ام صرف تهی بودن این اشکم نیست
    دستم از دامن محبوب جدا مانده هنوز

    وای بر من که ببینم همه فرصت ها رفت
    باز در نامه من جرم و خطا مانده هنوز

    منابع:

    پایگاه شهرستان ادب

    پایگاه اطلاع رسانی حوزه

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در سایت منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.