حدیث روز
امام صادق (ع) می فرماید : هر كس در ماه رمضان صدقه اى بدهد ، خداوندْ هفتاد نوع بلا را از او بر مى گرداند. ثواب الأعمال : ص ١٧١ ح ١٩

چهارشنبه, ۲۲ اسفند , ۱۴۰۳ Wednesday, 12 March , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 3875 تعداد نوشته های امروز : 4 تعداد دیدگاهها : 148×
راز گرسنگی و محدودیت ماه رمضان چیست؟
  • ۲۲ اسفند ۱۴۰۳ ساعت: 13:54
  • شناسه : 20206
    بازدید 7
    1
    درس اخلاق

    ماه رمضان برنامه‌ای تمرینی است برای خروج از بی‌بندوباری و رسیدن به تقوا، جایی که انسان می‌آموزد بر نفس خود مسلط شود. این مهار نفس در چهار مرحله اتفاق می‌افتد: از پرهیز از مبطلات روزه تا خودداری از گناهان، ترک مکروهات و در نهایت وقف شدن برای خدا، تا آنچه قرآن می‌فرماید «لعلکم تتقون» محقق […]

    نویسنده : سایت جامع ماه رمضان منبع : خبرگزاری حوزه
    پ
    پ

    ماه رمضان برنامه‌ای تمرینی است برای خروج از بی‌بندوباری و رسیدن به تقوا، جایی که انسان می‌آموزد بر نفس خود مسلط شود. این مهار نفس در چهار مرحله اتفاق می‌افتد: از پرهیز از مبطلات روزه تا خودداری از گناهان، ترک مکروهات و در نهایت وقف شدن برای خدا، تا آنچه قرآن می‌فرماید «لعلکم تتقون» محقق شود.

    مرحوم آیت الله مصباح یزدی در یکی از دروس اخلاق به موضوع «فلسفه روزه داری» پرداخت که تقدیم شما فرهیختگان می شود.

    با توجه به دعای شریف امام سجاد علیه‌السلام، همان‌طور که قبلا اشاره شده است، مقدمه دعا – چون دعا به معنای درخواست است – از آدابش این است که مسبوق به حمد الهی باشد. تا اینجا حمد خدا بود و چند مورد از نعمت‌های بزرگ الهی در این دعا که آخرین آن نعمت ماه مبارک رمضان بوده، ذکر شده است.

    حال که حمد الهی به جا آوردیم، در آغاز ماه رمضان از خدا چه می‌خواهیم؟ ابتدا امام سجاد علیه‌السلام از خدای متعال می‌خواهد: «خدایا، فضیلت این ماه و حرمت این ماه را به ما بشناسان، این معرفت را به ما الهام کن». و بعد توفیق اینکه آن وظایفی که در این ماه برای ما مقرر فرموده‌ای را درست انجام دهیم.

    * همه روزه‌داران یکسان نیستند

    همه ما وارد ماه رمضان می‌شویم و از خدا می‌خواهیم که توفیق انجام وظایف این ماه را به ما مرحمت کند.

    همه روزه می‌گیریم و الحمدلله توفیق داریم، اما همه روزه‌داران یکسان نیستند.

    اختلافاتی که بین روزه‌داران در رفتارهایشان و ارزش‌هایی که به روزه‌هایشان می‌دهند وجود دارد، ریشه در معرفتشان دارد – اینکه واقعاً ماه رمضان را چگونه می‌شناسند و روزه را به چه عنوان می‌پذیرند.

    آیا روزه را به عنوان یک تکلیف سخت و مشقت‌بار می‌پذیریم که به گردن ما گذاشته شده و بالاخره باید از عهده این بار بیرون بیاییم؟

    یا به عنوان یک جشن که با افتخار در آن شرکت می‌کنیم و باید خودمان را برای آن آماده کنیم؟ یا حتی بالاتر از این؟ این بستگی دارد به اینکه ماه رمضان را چگونه شناخته باشیم.

    پس خوب است اول از خدا بخواهیم که معرفت این ماه را به ما مرحمت کند تا بدانیم در چه ماهی وارد می‌شویم، چقدر فضیلت دارد و چقدر احترام دارد.

    بعد از آن، در همه دعاهای بعدی روی یک عنصر مشترک تکیه شده است: اینکه خودمان را نگاه داریم از آنچه خداوند نهی می‌کند. این شاید اشاره داشته باشد به اینکه روح روزه، خودداری است.

    * شناخت اسلام از انسان و فلسفه وجودی او در این عالم

    حال یک سؤال کلی مطرح می‌شود: چرا خدای متعال انسان‌ها را موظف کرده به اینکه از بسیاری از خواسته‌هایشان صرف نظر کنند؟

    برای پاسخ به این سؤال باید به شناخت اسلام از انسان و فلسفه وجودش در این عالم برگردیم.

    انسان مانند همه موجودات دیگر، خواسته‌های غریزی و فطری دارد. این خواسته‌ها خود به خود هیچ حد و مرزی نمی‌شناسند، مگر اینکه آنقدر انسان ضعف پیدا کند که دیگر نتواند آنها را انجام دهد.

    مثلاً تمایل به خوردن دارد تا آنجایی که میل دارد و اشتهایش هست. طبیعت این خواسته‌ها این است که حد و مرز نمی‌شناسند.

    هیچ انسانی دلش نمی‌خواهد برای خوراکش محدودیتی قائل شود. وقتی به او می‌گویند «این را نخور»، خوشش نمی‌آید؛ انسان نمی‌خواهد محدودیت را بپذیرد. به عبارت دیگر، انسان طبعاً آزادی‌طلب و آزادی‌خواه است.

    قرآن هم می‌فرماید: «بل یرید الانسان لیفجر امامه»، انسان می‌خواهد بی‌بند و بار باشد، مرزی نشناسد و هرچه دلش می‌خواهد انجام دهد.

    همه این ماجرا سر این است که ما در این عالم با سلسله‌ای از مسائل متضاد و مزاحم روبرو هستیم.

    همه این خواسته‌ها را خدا در ما قرار داده و هیچ کدام هم بیهوده نیست.

    * منشأ نیاز به دین و شریعت الهی چیست؟

    هر کدام از اینها یک جای مصرف دارد و باید از آن استفاده کرد. چیز لغو و بیهوده‌ای در وجود انسان نداریم. اما این خواسته‌ها با یکدیگر تزاحم دارند.

    اینکه در کجا باید به کدام اهمیت داد و کدام را مقدم داشت، این مرزها و باید و نبایدها را باید تشخیص داد و تصمیم گرفت که انسان کدام را عمل کند.

    دو مشکل اینجا وجود دارد: یکی اینکه انسان نمی‌داند چه چیزهایی مهم‌تر است. چه بسا خیلی وقت‌ها خودش به یک چیزی اهمیت می‌داده، برایش دویده، اما بعداً متوجه می‌شود که اشتباه کرده است. پس می‌فهمد که باید از یک منبعی استفاده کند تا بفهمد چه چیزی خوب است، چه کاری باید کرد و چه کاری نباید کرد.

    حال که فهمیدیم باید بین خواسته‌ها تدبیری انجام داد و بعضی را فدای بعضی دیگر کرد.

    سؤال این است که چه چیزهایی باید فدای چه چیزهایی شوند؟ پس به منبعی نیاز داریم تا بدانیم چه باید کرد و چه نباید کرد.

    خدا چنین منبعی را هم در وجود خود انسان قرار داده است. تا حدودی عقل ما و تجربه‌های زندگی خودمان می‌تواند تا حدی به این سؤالات پاسخ دهد، اما طولی نمی‌کشد که انسان متوجه می‌شود این عقل و نیروهای شخصی برای پاسخ به همه سؤالات کافی نیست.

    اینجاست که نیاز به دین و شریعت خدا پیدا می‌شود تا به انسان بگوید چه کاری را باید انجام دهد و چه کاری را نباید انجام دهد.

    * آیا اصل بر این است که ما در زندگی‌مان آزاد باشیم

    مسئله دوم، که شاید از مسئله اول سخت‌تر باشد، این است که انسان به واسطه اینکه سال‌ها (کم یا زیاد) عادت کرده هر چه دلش می‌خواهد انجام دهد، وقتی می‌خواهد خودش را محدود کند، با کار بسیار مشکلی روبرو می‌شود.

    به هر حال، دو نگرش نسبت به انسان وجود دارد. صرف نظر از اینکه سلیقه‌ها، محیط‌ها و فرهنگ‌ها فرق می‌کنند – در زمان‌های گذشته یک نوع اشتباهاتی بوده و حالا نوع دیگری از اشتباهات وجود دارد – همه اینها حق است؛ یعنی هم وجود مطالب صحیح هست، هم وجود اشتباهات، هم افراط‌ها موقعیت دارد و هم تفریط‌ها.

    سؤال اصلی این است: آیا اصل بر این است که ما در زندگی‌مان آزاد باشیم، یعنی طرفدار لیبرالیسم مطلق (همانی که قرآن می‌گوید: «یرید الانسان لیفجر امامه»؛ انسان می‌خواهد بی‌بند و بار شود) و این خواسته باید همیشه جامه عمل بپوشد و بنا را بر همین بگذاریم؟

    یا اینکه فلسفه زندگی این است که انسان باید حد و مرز بشناسد و رعایت کند و محدودیت را در رفتار بپذیرد؟

    این مفهوم دوم، در مقابل آن بی‌بندوباری و به اصطلاح قرآن «فجور»، «تقوا» نامیده می‌شود – تقوای فطری و عقلایی، نه آن تقوای دینی که صرفاً عمل به احکام باشد.

    این دو نظر کلی است: آیا ما باید سعی کنیم هر چه بیشتر در رفتار آزاد باشیم، یا از ابتدا بپذیریم که رفتارهای ما محتاج قانون است، باید و نباید دارد، خوب و بد دارد، و خوب‌هایش را باید انجام داد و بدهایش را نباید انجام داد؟

    نظر اسلام، مانند همه ادیان، در اینجا روشن است:

    «انسان در این عالم خلق شده برای اینکه به زندگی شکل دهد، کارهای خوب انجام دهد و کارهای بد انجام ندهد؛ یعنی قانونی را بشناسد و رعایت کند، و نتیجه‌اش این است که انسان باتقوا شود».

    البته با آن فرهنگی که به خصوص امروز در دنیا حاکم است، چنین تقوایی کسب کردن کار بسیار مشکلی است. چه می‌شود کرد؟ اگر بگویند: «آقا، یک بار خدا گفت این کار خوب است، دیگر خودتان می‌دانید!»، این حجت بر ما تمام است. اما لطف خدا بیش از این است.

    * اساسی ترین برنامه تمرین مهار نفس

    خداوند تنها به اینکه بفرماید «این کار را بکن و این کار را نکن، خوب این است و بد آن است»، اکتفا نمی‌کند. انواع و اقسام وسایل در دستوراتش، در آموزش‌هایش و در تربیت‌هایش قرار می‌دهد تا هر چه بیشتر به ما کمک کند تا کم‌کم با آن عادت‌های بدمان مبارزه کنیم و خودمان را ضابطه‌مند و منضبط بار بیاوریم، تابع قانون خدا بار بیاییم.

    از راه‌های مختلفی کمکمان می‌کند تا بتوانیم به این مرز برسیم.

    یکی از راه‌های کلی که هم خود ما تجربه داریم و هم همه روانشناسان عالم گفته‌اند، این است که برای اینکه انسان موفق شود یک راهی را در طولانی‌مدت ادامه دهد، احتیاج به تمرین دارد.

    بهترین برنامه تمرینی که اسلام معین کرده: «کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم» و بعدش «لعلکم تتقون».

    ما دنبال چه می‌گشتیم؟ اینکه از فجور دربیاییم و به تقوا برسیم، از بی‌بندوباری به انضباط و خودنگهداری برسیم، تسلط بر نفس خودمان داشته باشیم، واقعاً هر چه می‌دانیم خوب است انجام دهیم، افسارگسیخته نباشیم، و بر هواهای نفس خودمان مسلط باشیم.

    چه کنیم؟ «کتب علیکم الصیام لعلکم تتقون»؛ یک برنامه تمرینی در سال باید داشته باشید. اگر بخواهید یازده ماه در سال منضبط زندگی کنید، یک ماه باید برنامه تمرینی داشته باشید.

    این برنامه تمرینی اساسش چیست؟ با رعایت مقررات؛ یعنی آن کارهایی که نباید بکنید را نکنید.

    روحِ اینکه روزه تشریع شده و به این اندازه اهمیت داده شده، ماه رمضان اینقدر برایش تشریفات قائل شده‌اند، شب قدر و نزول قرآن و همه این مسائل، برای چیست؟

    «لعلکم تتقون»؛ برای اینکه شما انسان منضبطی شوید، قانون‌پذیر باشید و مقررات را رعایت کنید؛ البته مقررات الهی، بعد از اینکه فهمیدید مقررات صحیح همان مقررات دینی است.

    پس اصل روزه، تمرین برای خودداری است. اما آیا همه روزه همین است؟

    آیا بیش از این از روزه نمی‌شود استفاده کرد؟ این بسیار قدم اول است، این کلاس اول است برای ما، برای بچه‌هاست. آنهایی که استعداد بیشتری دارند و همت بلندتری دارند، یک قانون دقیق‌تری قرار می‌دهند.

    * چهار مرحله مشخص در کف نفس

    این کف، به اصطلاح، این هرم، این بناست. سقفش خیلی فاصله دارد، خیلی بلند است. اگر بخواهیم مرتبه‌بندی کنیم، صدها مرتبه می‌شود برایش معین کرد، اما چهار مرحله مشخص دارد:

    مرحله اول (کف): خودداری کردن از جایی که روزه را باطل می‌کند.

    مرحله دوم: خودداری از همه گناهان، نه تنها از خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها و چیزهای دیگری که روزه را باطل می‌کند، بلکه تمرین برای اینکه انسان در این یک ماه از همه گناهان خودداری کند.

    مرحله سوم: خودداری از چیزهایی است که حرام نیست اما خدا دوست ندارد، یعنی مشتبهات و مکروهات.

    اما یک کلاس دیگر هم هست که مخصوص خواص است. به آن در آخر این فراز از دعا اشاره شده است: اینکه انسان در این یک ماه خودش را وقف خدا کند و هیچ کاری برای غیر خدا انجام ندهد.

    معنای آن مرحله سوم این بود که مکروهات و مشتبهات را ترک می‌کرد، ولی مباحات دیگر اشکالی نداشت؛ خب دلش می‌خواست یک مباحی انجام دهد و خدا هم منعی نکرده.

    در این مرحله چهارم این است که بگوییم این کار را اگر برای خدا می‌خواهد انجام دهد، انجام دهد؛ اگر خدا نگفته انجام دهد، ولو مباح هست، بازهم ترک کند.

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در سایت منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.