سومین شب برای رقم زدن تقدیرات یک سال از راه می رسد؛ همان شبی که صدقه دادن برای امام زمان هم برابر ۸۰ سال است.
امشب سومین شبی است که برای درک شب قدر یعنی شبی بهتر از هزار ماه، به احیاء و مناجات با خدا میپردازیم و بر اساس روایات احتمال واقع بودن شب قدر در این شب بیشتر است و دلیل آن روایتی از امام صادق(ع) است که فرمود: مقدّرات الهی در شب نوزدهم تعیین، در شب بیست و یکم تأیید و در شب بیست و سوم ماه رمضان امضا می شود.
روایت دیگری در این زمینه به عنوان روایت عبدالله بن انیس انصاری جُهَنی وجود دارد که یک عرب بیابانگرد به نام جهنی که در خارج از مدینه به دامداری مشغول بود، خدمت پیامبر اکرم (ص) رسید و گفت که به دلیل مشکلات نمی تواند هر سه شب را احیاء بگیرد و پیامبر در گوش او مطلبی را بیان کردند. مردم بعدا دیدند که جهنی شب بیست و سوم به مدینه آمد.
حافظ در وصف شب قدر گفت: چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی، آن شبِ قدر که این تازه براتم دادند.
صدقه دادن در امشب برابر ۸۰ سال است
آیت الله محمدعلی جاودان استاد اخلاق در این زمینه گفت: شب قدر شبی است که یک شب معادل هزار ماه است. یعنی ۸۰ سال. اگر من امشب دو رکعت نماز خواندم مثل این است که ۸۰ سال نماز خواندم. اگر یک مقدار صدقه دادم مثل این است که ۸۰ سال صدقه دادم. برای سلامتی امام زمان صدقه بدهید که ارزشش بسیار بیشتر میشود. یک صلوات فرستادم مثل این است که ۸۰ سال صلوات فرستادم. ارزش این را فراموش نکنید.
باطن شب قدر چیست؟
در روایات اهل بیت (ع) ذیل آیه سوم سوره دخان که می فرماید انا انزلناه فی لیله مبارکه، آمده است که شب قدر شب با برکتی است و حضرت زهرا (س) باطن شب قدر هستند. شب قدر دارای یک ظاهر و یک باطن است که ظاهر آن از مغرب تا طلوع فجر است و باطن آن فاطمه زهراست. چون همانگونه که فضیلت، عظمت و شرافت شب قدر بر مردم پوشیده است، عظمت و شرافت فاطمه زهرا (س) نیز بر مردم پوشیده است.
همچنین در روایتی آمده است که فاطمه زهرا (س) نمی گذاشت کسی از خانواده اش در شب بیست و سوم بخوابد و خواب آنان را با کم خوردن درمان می کرد و از روز برای آن شب، آماده می شد و می فرمود محروم، کسی است که از خیر آن بی بهره بماند.
اعمال شب بیست و سوم
مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان ضمن تقسیم بندی اعمال شب های قدر به اعمال مشترک و اعمال اختصاصی اینگونه می نویسد: اعمال مشترک شامل غسل، نماز دو رکعتی با هفت مرتبه توحید و ۷۰ مرتبه استغفرالله و اتوب الیه، قرآن به سر گرفتن، زیارت امام حسین (ع)، خواندن نماز صد رکعتی و احیا داشتن این شب هاست.
اعمال مخصوص شامل غسل که یکی در اول شب و یکی هم در آخر شب، شب زنده داری، زیارت امام حسین (ع) و خواندن سوره های عنکبوت، روم و دخان
خواندن هزار بار سوره قدر و دعا برای امام زمان (ع) نیز تاکید شده است و از امامان معصوم (ع) نقل شده که این دعا را در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان در حال سجده، ایستاده، نشسته و در همه حالات تکرار میکنی و نیز در همه اوقات این ماه و هر قدر که میتوانی و هر موقع از دوران زندگیات به یادت آمد میخوانی.
بعد از تمجید خدای و درود بر پیامبر(ص) میگویی اللّهم کن لولیک الحجه بن الحسن، فی هذه الساعه و فی کل ساعه، ولیا و حافظا، و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا یعنی خدایا! در این ساعت و در هر ساعت، برای ولی خود ، حجت بن الحسن سرپرست و نگهبان و پیشوا و یاور و راهنما و چشم باش تا آن که او را در زمین خود، با اطاعت و رغبت مردم ساکن سازی و وی را در آن، به مدت طولانی بهره مند گردانی.
نگاهی به مسأله بدا
اگر قرار است با احیای این شب مقدرات یک سال خود را رقم بزنیم، دیگر چه نیازی به این همه دویدن برای رسیدن به سوی بهترین سرنوشت است؟ اگر در پرونده اعمال ما نوشته شده که تا سال آینده چه ها خواهیم کرد و چه ها نخواهیم کرد، پس خیالمان راحت باشد تا یک سال دیگر چه نیکی هایی که در دجله خواهیم انداخت و چه بدی هایی خواهیم کرد که از قدیم گفته اند هر چه کنی به خود کنی، گر همه خوب و بد کنی.
به عبارت دیگر آیا همان قضایی که در شب قدر به پای ما نوشته می شود، قابل تغییر است یا نه که اگر قابل تغییر نباشد، پس حکمت آفرینش انسان چه می شود که خدا می فرماید ما راه را به شما نشان دادیم. خواه پند گیر، خواه ملال؟
یکی از آیات مربوط به شب قدر در ابتدای سوره دخان آمده که می فرماید در آن شب هر امری بر اساس حکمت الهی تدبیر و جدا میگردد. در تفسیر نمونه آمده است تعبیر به یُفرَق اشاره به این است که همه امور و مسائل سرنوشت ساز در آن شب مقدر می شود و تعبیر به حکیم بیانگر استحکام این تقدیر الهی و تغییرناپذیری و حکیمانه بودن آن است.
این بیان، هماهنگ با روایات متعددی است که می گوید در آن شب، مقدرات یک سال انسان ها تعیین می شود، و ارزاق و سرآمد عمرها و امور دیگر، در آن شب مبارک تفریق و تبیین می شود. البته این امر هیچگونه تضادی با آزادی اراده انسان و مساله اختیار ندارد. چرا که تقدیر الهی به وسیله فرشتگان بر طبق شایستگی ها و لیاقت های افراد و میزان ایمان و تقوی و پاکی نیت و اعمال آنها است. یعنی برای هر کس آن چیزی را مقدر می کنند که لایق آن است، یا به تعبیر دیگر زمینه هایش از ناحیه خود او فراهم شده و این نه تنها منافاتی با اختیار ندارد و بلکه تاکیدی بر آن است.
قدر و تقدیر در لغت به معنای اندازه و اندازه گیری و تعیین است اما معنای اصطلاحی قدر عبارت است از ویژگی هستی و وجود هرچیز و چگونگی آفرینش آن. به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودی هرچیز، قدر نام دارد. به عبارت دیگر هر مخلوقی به حکم اینکه ممکن الوجود است، حد و اندازه وجودی خاصی دارد؛ مثلاً جماد به گونه ای اندازه گیری شده است و نبات به گونه ای دیگر. ازسوی دیگر، چون هستیِ اندازه گیری شده هرچیز، مخلوق خداوند است، طبعاً تقدیر هم تقدیر الهی خواهد بود. قضا نیز در لغت به معنای قطعیت و تحقق بخشیدن به شیء آمده است. قضا یعنی فیصله دادن کاری.
از نگاهی دیگر می توان گفت: مفهوم صحیح قضا و قدر با توجه به منابع اسلامی بر دو چیز استوار است. یکی این که عمومیّت قانون علّیّت نسبت به هر چیز و این که هر حادثه و معلولی دارای علّتی است و تقدیر و اندازه گیری هر پدیده ای نیز متناسب با وضع علّت آن است که آن را قضا و قدر تکوینی می گویند و دوم این که اعمال و کارهای انسان باید طبق برنامه باشد، هم اصل آن، و هم اندازه و کمّیت و کیفیّتش که آن را قضا و قدر تشریعی می نامند و ایمان به قضا و قدر به این دو معنای سازنده و حرکت آفرین و منطقی است. در تبیین این مساله باید گفت قضا مربوط به آفرینش عالم امر و عقول یعنی جهان ماورای طبیعت است و قدر، اشاره به عالم خلق یعنی جهان طبیعت است.
در هر حال همه موجودات و حوادث و پدیده های جهان، مطابق اراده ازلی و قضا و قدر الهی انجام می شود. قضا و قدر الهی نیز به این تعلق گرفته که هر موجود و پدیده ای از راه علل و اسباب خاص خودش به وجود بیاید یا از بین برود و مسأله مرگ و میرها نیز طبق ناموس خلقت و نظام علّی و معلولی پدید آید. البته دو نوع مرگ و میر داریم. یکی اجل مسمّی، و دوّم اجل معلّق یا غیر مسمّی. نوع اوّل همان اجل طبیعی است که مطابق با نظام خلقت هر موجود زنده ای پس از یک دوره زندگی عوامل زیستی او رو به کاهش و زوال می گذارد تا روزی که عمر او به سر رسد، و اجل معلق، مرگ های زودرس هستند که بر اثر تصادف یا بیماری ها و مانند آن پدید می آید و هر دو اجل به اراده و مشیت الهی و بر طبق قضا و قدر الهی انجام می شود.
نکته قابل توجه این است که اعمال و رفتار ارادی و اختیاری انسان نیز، خود یکی از اسباب و مشیات این عالم و جزئی از قضا و قدر الهی است که در بسیاری از حوادث و پدیده های عالم، نقش فاعلی به خود می گیرد. پس انسان می تواند با اعمال و رفتار خود، سرنوشت خویش را تعیین کند و یکی از اموری که رفتار انسان در تعیین آن مؤثر است، مرگ می باشد. انسان می تواند با رعایت قانون و اصول بهداشتی و رانندگی و مانند آن عمر خود را به حد طبیعی و واقعی برساند.
علاوه بر این بعضی از گناهان یا کارهای خیر مانند قطع رحم یا ظلم و احسان و صله رحم و صدقات نیز در تأخیر و تقدیم مرگ ها مؤثر است ولی در نهایت همه اینها بر طبق قانون قضا و قدر الهی است و خداوند از ازل می داند که هر انسانی با اعمال و رفتار خوب یا بد خویش چه نوع اجلی خواهد داشت.
ثبت دیدگاه