همه ما این شبها برای سلامتی نرجسهای مجاهد آرزوی سلامتی میکنیم و بانوی کربلا را از صمیم قلب قسم میدهیم که با پایان دوران سخت کرونایی به آغوش خانواده خود بازگردند.
به گزارش فارس از رشت، نام پرستار در فرهنگ ما ایرانیها و شیعیان بسیار متبرک و پرمعناست، پرستاری ما را به یاد تیمار بیمار کربلا امام چهارم شیعیان میاندازد، ما را به یاد بانوی بینشان کربلا میاندازد که با صبر و بردباری با عشق و شکیبایی مرهم آلام دردهای برترینِ خلقهای خدا در زمینِ نینوا شد.
درست است که ما به نام پرستار ارزش و احترام ویژهای میگذاریم اما تاکنون به اهمیت وجود پرستاران بهاندازه این روزها پی نبرده بودیم، این روزهایی که بشر برای ابتلای بیشتر درگیر مبارزه با دشمنی ناشناخته که از ناکجاآباد بهسلامت او حمله کرد این پرستاران بودند که سربازِ مدافع مردم شدند.
در روزهایی یکبهیک آزمایش و ابتلائات الهی را پشت سر میگذاشتیم درگیر ویروسی شدیم که واکسنی برایش نبود و بهسرعت انتشار مییافت و برای دور ماندن از این بیماری مجبور به رعایت فاصلههایی شدیم که گاه آزارمان میداد و گاه خستهمان میکرد، فرزندان سعی کردند برای مصون ماندن از ابتلا به ویروس به دیدار والدین خود نروند و دیدوبازدیدها و صله ارحام از بین رفت؛ در چنین شرایطی تنها پرستار بود که بر بالین بیمارِ تنهایی که هیچیک از اعضای خانوادهاش نمیتوانستند برای مراقبت از او در کنارش باشند، حضور مییافت، این پرستار بود که بدون ترس از بیمار شدن تیمار میکرد، این پرستار بود که زینب وار بهطور شبانهروزی در بیمارستان حاضر میشد و در این راه دلتنگیها و سختیهای طاقتفرسایی را تحمل میکرد.
پرستاران عزیز ایران ما در دو ماه و نیم گذشته نشان دادند که پرستاری شغل نیست عشق است، ارثیه عمه سادات است، پرستاری عمل به قولی است که برای حراست از این شغل به مردم میدهیم و برای اثبات این عشق به آنهایی که برای مراقبت از آنها قسمخوردهایم تا وفای به عهد کنیم از هیچ سختی ترسی نداریم و از هیچ تلاشی مضایقه نمیکنیم.
پرستاری در این روزهایی که عدهای صحنه رزم را ترک کردند، رزمندگی شجاعانه ایست که حس وطنپرستی و مردمدوستی را بار دیگر همانند هشت سال دفاع مقدس، تقدس ایرانی شیعه بودن را برایمان دیکته میکند و یادآور میشود که پرستاری در ایران معنای دیگری دارد و فقط یک شغل ساده نیست، منبع درآمد نیست که منبع امیدبخشی به چشمانتظاران خوابیده روی تخت بیمارستانهاست.
روزهایی که را پشت سر گذاشتیم که اعضای خانوادهها از ترس ابتلا به ویروس کرونا به عزیزانشان نزدیک نمیشدند، هیچ بیمار مبتلایی در بیمارستان همراه نداشت و زمانی که برخی از عزیزانمان را براثر این ویروس از دست میدادیم خانوادهها برای تدفین و تغسیل نیز اجازه حضور از نزدیک نداشتند و بدون وداع با عزیزانشان خداحافظی میکردند و تنها پرستاران بودند که با کمترین تجهیزات ایمنی در دل خطر ورود میکردند و با عشق برای شکست این دشمن نوظهور سینه سپر میکردند.
عید نوروز که زمان قرنطینگی کامل بود، پرستاران یک ماه بود که شبانهروز در مراکز درمانی مشغول خدمترسانی در خط مقدم حضور داشتند و دعای تحویل سال را نه بالباس نو عید که با گان و ماسک و دستکش ایستاده در ایستگاه پرستاری قرائت کردند و با چشمی اشکبار پس از حول حالنا، دعای اللهم اشف کل مریض را قرائت کردند، یکی از پرستاران میگفت: زمانی ارزش کارم را فهمیدم که پیر زنی خم شد تا دستهایم را ببوسد، میگفت تو در زمان بیماریام مانند فرزندم مراقبم بودی و با خوشرویی سرفههای بیامانم را تاب آوردی و هرروز حالم را میپرسیدی حتی گله هم نکردی بااینکه روزها بود به خانه سر نزده بودی، پس باید این دستها را بوسید.
کمکم ماه رمضان فرارسید، اوضاع کشور کمی بهبود یافت اما هنوز از شر این ویروس خلاص نشده بودیم، فکرش را بکن با دهان روزه در این گرمای بهاری ماسک و گان را نیز تحملکنی و برای خدمت بایستی، دعای سحر و افتتاح را در راهروهای بیمارستان گوش کنی و روزهات را در فضای بیمارستانی بازکنی، چقدر هم برای وضو گرفتن و به نماز ایستادن بالباس ایمنی باید سختی بکشی اما بازهم دعایت این باشد که: بار الها شر این ویروس را از سر مردم کم کن، نه برای راحتی خودت که برای اینکه درد مردم و بیماران را از نزدیک شاهد بود و روزانه شاهد از دست دادنشان نیز.
اما پرستاری که اینهمه ایثار و فداکاری دارد، پرستاری که با دهان روزه خدمت میکند تاب این را دارد که شبهای قدر دست ه دعا بر ندارد؟ چند روز پیش از آغاز شبهای قدر رهبر معظم انقلاب تأکید کردند که همانقدر که ما بهسلامت جسم نیاز داریم بهسلامت روح هم نیازمندیم و دوای روح ما چیزی نیست بهجز دعا و راز و نیاز، بهجز روضه و مراسمات دعا، در چنین شرایطی برخی مساجد و حسینیهها برای احیای شبهای مبارک قدر بازگشایی شد و مردم از این اتفاق مبارک سر به سجده نهادند و دلتنگیهایشان را به صاحب این شبها مولای عزیزمان ارائه کردند.
اما پرستاران گیلانی، اما رزمندگان سلامت و زینبیونِ عاشقی که این روزها در سنگر بیمارستان مشغول دعا و راز نیاز بودند از حضور در مراسمات قدر نیز محروم شدند، اما تصمیم گرفتند این شبها را با بیماران و بالباس مقدس پرستاری و به یاد شهدای سلامت گیلانی احیا کنند، قرآنهایشان را به دست گرفتند و خدا را قسم دادند که برای شفا بیمارانشان تعجیل کند، بعلی بعلی بعلی … خدا را قسم دادند که خستگیهایشان ثمربخش و فداکاریهایشان مفید باشد و دیگر هیچ ایرانی از این بیماری از دنیا نرود و بیمار کربلا را واسطه این دعا قراردادند: بعلی ابن الحسین، بعلی ابن الحسین …
و ما نیز وظیفه داریم در این شبها به این رهروان زینبی که در این راه همانند نرجسِ ما گیلانیها که نخستین شهیده این راه پرافتخار بود برای سلامتی نرجسهای دیگر و قرین رحمت شدن شهیده نرجس خانعلی زاده و سایر همرزمانش از صمیم قلب بانوی کربلا را قسم دهیم که با رهایی از این جنگ، سربازان سلامتمان نیز بهزودی به آغوش خانوادههایشان بازگردند و سرنوشتی نیک در این شبها برای همگیشان نگاشته شود: بِالحسینِ، بِالحسینِ، بِالحسین …
ثبت دیدگاه