تفسیر قرآن / درس هفدهم: اخلاص در کارها

قرآن می‌فرماید: «وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاءَ وَیُقِیمُوا الصَّلَاهَ وَیُؤْتُوا الزَّکَاهَ وَذَلِکَ دِینُ الْقَیِّمَهِ» (بینه، ۵) در حالى که فرمان یافته بودند تنها خدا را بپرستند، دین را براى او خالص ساخته و حق‌گرا باشند و نماز را برپا دارند و زکات بپردازند و این است دین استوار.
اخلاص آن است که تمایلات و خواسته‌هاى نفسانى خود و دیگران را در نظر نگیریم و انگیزه‌ى ما در کارها، تنها یک چیز باشد و آن اطاعت فرمان خدا و جلب رضای او.

راه‌هاى کسب اخلاص

۱. توجّه به علم و قدرت خداوند.
اگر بدانیم تمام عزّت‌ها، قدرت‌ها، رزق و روزى‌ها به دست اوست، هرگز براى کسب عزّت، قدرت و روزى به سراغ غیر او نمى‌رویم.
اگر توجّه داشته باشیم که با اراده‌ى خداوند، موجودات خلق مى‌شوند و با اراده‌ى او، همه چیز محو مى‌شود. اگر بدانیم او هم سبب ساز است هم سبب سوز، یعنى درخت خشک را سبب خرماى تازه براى حضرت مریم قرار مى‌دهد و آتشى را که سبب سوزاندن است، براى حضرت ابراهیم گلستان مى‌کند، به غیر او متوسّل نمى‌شویم.
صدها آیه و داستان در قرآن، مردم را به قدرت‌نمایى خداوند دعوت کرده تا شاید مردم دست از غیر او بکشند و خالصانه به سوى او بروند.
۲. توجّه به برکات اخلاص.
انسان مخلص تنها یک هدف دارد و آن رضاى خداست و کسى که هدفش تنها رضاى خدا باشد، نظرى به تشویق این و آن ندارد، از ملامت‌ها نمى‌ترسد، از تنهایى هراسى ندارد، در راهش عقب‌نشینى نمى‌کند، هرگز پشیمان نمى‌شود، به خاطر بى اعتنایى مردم، عقده‌اى نمى‌شود، یأس در او راه ندارد، در پیمودن راه حقّ کارى به اکثریّت و اقلیّت ندارد.
۳. توجّه به خواست خدا.
اگر بدانیم که دلهاى مردم به دست خداست و او مقلّب القلوب است، کار را براى خدا انجام مى‌دهیم و هر کجا نیاز به حمایت‌هاى مردمى داشتیم، از خدا مى‌خواهیم که محبّت و محبوبیّت لازم را در دل مردم و افکار عمومى نصیب ما بگرداند.
حضرت ابراهیم در بیابان‌هاى گرم و سوزان حجاز، پایه‌هاى کعبه را بالا برد و از خداوند خواست دلهاى مردم به سوى ذرّیه‌اش متمایل گردد. هزاران سال از این ماجرا مى‌گذرد و هر سال میلیون‌ها نفر عاشقانه، پر هیجان‌تر از پروانه، دور آن خانه طواف مى‌کنند.
چه بسیار افرادى که براى راضى کردن مردم خود را به آب و آتش مى‌زنند، ولى باز هم مردم آنان را دوست ندارند، و چه بسا افرادى که بدون چشم داشت از مردم، دل به خدا مى‌سپارند و خالصانه به تکلیف خود عمل مى‌کنند، امّا در چشم مردم نیز از عظمت و کراماتى ویژه برخوردارند، بنابراین، هدف باید رضاى خدا باشد و رضاى مردم را نیز از خدا بخواهیم.
۴٫ توجّه به بقاى کار.
کار که براى خدا شد، باقى و پا برجا مى‌ماند، چون رنگ خدا به خود گرفته است، ولی کار اگر براى خدا نباشد، تاریخِ مصرفش دیر یا زود تمام مى‌شود. قرآن مى‌فرماید: «ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللّهِ باقٍ» و هیچ عاقلى باقى را بر فانى ترجیح نمى‌دهد و با آن معامله نمى‌کند.

همچنین ببینید

تفسیر قرآن | آیه ۲۱۰ سوره بقره

هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ یَأْتِیَهُمُ اللَّهُ فِی ظُلَلٍ مِنَ الْغَمَامِ وَالْمَلَائِکَهُ وَقُضِیَ الْأَمْرُ ۚ وَإِلَى …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *