حدیث روز
امام صادق (ع) می فرماید : هر كس در ماه رمضان صدقه اى بدهد ، خداوندْ هفتاد نوع بلا را از او بر مى گرداند. ثواب الأعمال : ص ١٧١ ح ١٩

پنجشنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳ Thursday, 28 March , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 3656 تعداد نوشته های امروز : 2 تعداد دیدگاهها : 141×
صفحه اصلی » گروه » دسته‌بندی نشده
حضرت خدیجه (س) بانوی نمونه اسلام
  • ۶ تیر ۱۳۹۴ ساعت: 4:11
  • شناسه : 2770
    بازدید 11
    1

    متن سخنرانی حضرت آیت الله جوادی آملی در سالروز رحلت حضرت خدیجه کبری(سلام الله علیها) اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لو لا ان هدانا الله و صلّی الله علی جمیع الانبیاء و المرسلین سیّما خاتمهم و افضلهم محمّد(صلّیٰ الله علیه و آله […]

    پ
    پ

    متن سخنرانی حضرت آیت الله جوادی آملی در سالروز رحلت حضرت خدیجه کبری(سلام الله علیها)

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
    بسم الله الرحمن الرحیم
    الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لو لا ان هدانا الله و صلّی الله علی جمیع الانبیاء و المرسلین سیّما خاتمهم و افضلهم محمّد(صلّیٰ الله علیه و آله و سلّم) و اهل بیته الاطیبین الانجبین سیّما بقیه الله فی العالمین بهم نتولی و من اعدائهم نتبرّءُ الی الله

    خدیجه بانوی نمونه اسلام
    سالگرد رحلت بانوی با فضیلت اسلام همسر رسول اکرم(علیه و علی آله الآف التحیه والکرم) مادر سیدهٴ نساء عالمیان فاطمهٴ زهرا(علیها الآف التحیه و الثناء) حضرت خدیجه کبرا(سلام الله علیها) فرا رسیده است. رحلت ام‌المؤمنین را به پیشگاه خاتم الاوصیاء ولی عصر(ارواحنا فداه) تعزیت عرض می‌کنیم و از ذات اقدس الهی مسئلت می‌کنیم، به برکت ولایت خاندان رسول اکرم[صلّیٰ الله علیه و آله و سلّم] توفیق درک معارف صحیح و تخلّق به اخلاق الهی و عمل به احکام دین را خداوند به همه مرحمت بفرماید، تا نظام اسلامی در جهان فراگیر شود و ظهور «خاتم الاوصیاء و خاتم الاولیاء»(علیه آلاف التحیه و الثناء) نویدبخش استقرار وعده الهی باشد.

    ـ اسناد عمل بانوی اسلام به خدای سبحان
    آنچه در محفل شما عُلما، فضلا [و] علاقه‌مندان به قرآن و عترت شایسته طرح است این است که، گاهی انسان کاری انجام می‌دهد که آن کار را خداوند نه تنها قبول می‌کند و به او پاداش می‌دهد، بلکه آن کار را به خود اسناد می‌‌دهد جریان خدیجه(سلام الله علیها) از این قبیل است [که] خداوند نه تنها کار این بانو را قبول کرد و به او پاداش حسن داد، بلکه کار او را به خود اسناد داد، فرمود: این کار من است در سورهٴ مبارکهٴ «ضحی» به رسول اکرم(علیه الآف التحیه و الکرم) فرمود: ﴿وَ وَجَدَکَ ضَالاً فَهَدَی ٭ وَ وَجَدَکَ عَائِلاً فَأَغْنَی﴾[۱] یعنی تو را نیازمند یافت و بی‌نیاز کرد؛ گرچه در بعضی از روایات به استجابت دعا تفسیر شده است، یعنی دعای تو مستجاب شد[۲]، اما معنای ظاهر «اغناء» هم همچنان محفوظ است؛ یعنی تو نیازمند بودی و خدا تو را بی نیاز کرده است. بی‌نیازی رسول اکرم[صلّیٰ الله علیه و آله و سلّم] با مال حلال خدیجه(سلام الله علیها) بود. آن مال را که این بانوی طاهره در راه اسلام صرف کرده است، ذات اقدس الهی قبول کرد و به خود اسناد داد.

    طهارت بانوی اسلام
    همان‌طوری که وجود گرامی رسول اکرم(علیه وعلی آله الآف التحیه والکرم) قبل از نزول اسلام و قرآن به امانت معروف بود، خدیجه(سلام الله علیها) هم قبل از اسلام به طهارت معروف بود، می‌گفتند «بانوی طاهره» آن طاهره همتای این امین شد و این امین همسر آن طاهره شد و آن اموال در راه اسلام صرف شد و خدا این صرف را پذیرفت و به رسولش فرمود: ﴿وَ وَجَدَکَ عَائِلاً فَأَغْنَی﴾[۳] یعنی تو را بی‌نیاز کرد؛ یعنی مال خدیجه[سلام الله علیها] مال خداست [و] کار خدیجه[سلام الله علیها] مقبول الهی است.

    ـ پذیرش عمل و پذیرش عامل
    گاهی انسان مال حلال دارد و در راه خدا صرف می‌کند و خدا کار او را قبول می‌کند، عمل او را می‌پذیرد [و] وقتی عمل او را قبول کرد یا ده برابر پاداش می‌دهد یا هفتصد برابر یا ۱۴۰۰ برابر یا بیش از آن؛ چون ﴿مَن جَاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾[۴] یا ﴿مَثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِاْئَهُ حَبَّهٍ وَ اللّهُ یُضَاعِفُ لِمَن یَشَاءُ وَ اللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ﴾[۵] این در صورتی است که خدا مال انسان را قبول بکند، عمل انسان را قبول بکند و به انسانی که عمل خوب کرد پاداش بدهد؛ چون ﴿إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ﴾[۶] یک وقت بالاتر از این است؛ خدا نه تنها عمل انسان صالح را قبول می‌کند، بلکه خود او را می‌پذیرد نه تنها عمل او را قبول عمل، برای اوساط از موحدان و مؤمنان است؛ اما خود گوهر ذات عامل، این نصیب اوحدی است

    حضرت مریم و حضرت خدیجه مقبول خدای سبحان
    دربارهٴ مریم(سلام الله علیها) آمده است که ﴿فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتاً حَسَناً﴾[۷] مریم[سلام الله علیها] را خدا قبول کرد، نه عمل مریم[سلام الله علیها] را. وقتی عمل مریم[سلام الله علیها] را قبول بکند به او پاداش خیر می‌دهد، وقتی خود مریم [سلام الله علیها] را قبول بکند او را مادر پیغمبر می‌کند. وقتی خدیجه(سلام الله علیها) را قبول بکند او را مادر سیدهٴ نساء عالمیان قرار می‌‌دهد. خیلی فرق است که خدا عمل کسی را قبول بکند یا نه، خود او را قبول بکند. دربارهٴ مریم(سلام الله علیها) آمده است که ﴿فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ﴾،

    ـ صَلاح در مقام ذات و در مقام فعل
    اگر گوهر ذات کسی قبول شد او جزء صالحین است، نه جزء «وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» در قرآن بین کسانی که جزء «عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ»اند و بین کسانی که جزء «صالحین»اند خیلی فرق است. آنهایی که کارهای خوب می‌کنند مؤمن متوسط هستند [و] آنکه گوهر ذاتش سالم است او جزء صالحین است. برخی در دنیا با اینکه جزء کسانی هستند که اعمال صالح دارند، ولی جزء صالحین نیستند [بلکه] در آخرت به صالحین ملحق می‌شوند: ﴿وَ إِنَّهُ فِی الآخِرَهِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ﴾[۸] اگر کسی گوهر ذاتش صالح شد از ذات او جز کار خیر چیزی نشئت نمی‌گیرد؛ بر خلاف کسی که جزء «وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ»است که ممکن است گاهی عمل صالح نکند یا ـ خدای ناکرده ـ بلغزد و گرفتار عمل طالح شود (این هم مطلب بعدی)

    ـ راه نیل به مقام صالحین
    ما این راه را باید طی کنیم. موظفیم این راه را شناسایی کنیم و طی کنیم. این اختصاصی به آن وجود پاک نداشت و ندارد. بعضی از کارهاست که مخصوص انبیاست، مخصوص ائمه(علیهم الصلاه و علیهم السلام) است و دیگران توان آن را ندارند؛ ولی برخی از کارها مقدور دیگران هست. این راهها را دیگران هم می‌توانند طی کنند، البته به نوبه خود، اما چگونه دیگران بشناسند و چگونه این راه را طی کنند؟ مسئله اینکه انسان کار خیر بکند، خیلی سخت نیست. احکام را انسان یاد می‌گیرد، تمرین می‌کند، اول واجبها را انجام می‌دهد، بعد توفیق انجام مستحب پیدا می‌کند. اول حرام را ترک می‌کند، بعد توفیق ترک مکروه نصیبش می‌شود و مانند آن؛ اما دربارهٴ کسانی که گوهر ذاتشان صالح باشد این نیازی به تدبر بیشتری دارد. ذات ما همان جان ماست  که بدن ما ابزار دست اوست. خداوند راه رسیدن به این مقامِ صالحین را ـ که گوهر ذات انسان صالح بشود ـ در قرآن مشخص کرده است و روایات آن را باز کرده [است].

    تذکر: گناه، عامل مهر شدن قلب
    در قرآن کریم فرمود: گناه این قلب را می‌بندد [و] نمی‌گذارد این دل باز بشود[۹] وقتی دل باز نشد معارف الهی در دل نفوذ ندارد. وقتی در دل نفوذ نداشت این قلب، قلب انسانی نیست. همان بیان نورانی امیرالمؤمنین(علیه السلام) در نهج البلاغه است که فرمود: «فالصورهُ صورهُ إنسان و القلبُ قَلبُ حَیوان … و ذلک مَیت الأحیاء»[۱۰] گناه در قلب را می‌بندد [و] وقتی قلب بسته شد انسان راه تعقل قرآنی را از دست می‌دهد [و] دیگر معانی قرآن، معارف قرآن در این دل نفوذ پیدا نمی‌کند؛ چه اینکه فرمود: ﴿أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَی قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا﴾[۱۱]؛ اینها چرا درباره قرآن تدبر نمی‌کنند؟ سر تدبر نکردن آن است که، قلب اینها قفل است [و] وقتی قلب بسته بود این الفاظ را انسان می‌شنود، ولی معانیش در دل نفوذ نمی‌کند. گناه، قُفل قلب است، دل را واقعاً می‌بندد.

    پرهیز از گناه قدم اولِ طریق و صَلاح
    اولین قدم این است که انسان از گناه بپرهیزد، مخصوصاً ماه مبارک رمضان یک فرصت مناسبی است که انسان به مهمانی خدا دعوت شده است. این گناه باعث می‌شود که انسان پشتش خم بشود و انسان را بدهکار بکند و انسان بدهکار باید در رهن و گرو باشد که در خطبه شعبانیه آمده است که «أیها الناس إن أنفسکُم مَرهونهً بأعمالکُم ففکوها بإستغفارکم وظهورکم ثقیله من أوزارکم»[۱۲] فرمود: مردم! پشت شما از گناه خمیده است [و] خود شما در رهن و گروِ گناهید کسی که گناه کرد بدهکار است [و] کسی که بدهکار است باید رهن بدهد و رهن و گرو در مسائل اعتقادی آن است که خود انسان را گرو می‌گیرد، خود انسان از آزادی می‌افتد [و] وقتی خود انسان در گرو بود توان کاری ندارد [و] وقتی انسان بسته بود، آزاد نبود در اختیار شیطان است، نه در اختیار رحمان و سایر مسائلی که بر این امر مترتب است ماه مبارک رمضان فرصت خوبی است که انسان این قُفلهای قلب را باز کند (این اولین قدم)

    مرحلهٴ دوم: یاد خدا
    مرحلهٴ دوم؛ وقتی قفل قلب باز شد؛ یعنی انسان آلوده نبود [و] به این فکر است که «ذکرالله» را در قلب خود جا بدهد که «خیرالمجالس» همین است. نام خدا، احکام خدا، معارف الهی، اسمای حُسنا، صفات خدا، دین خدا در قلب راه پیدا کند (این مرحله دوم) وقتی در قلب راه پیدا کرد انسان معتقد می‌شود، متخلق می‌شود، عمل می‌کند [و] وقتی عمل کرد و متخلق شد و معتقد بود ثمر می‌دهد. اعتقاد پیدا کردن، تخلق یافتن، عمل کردن، این شجرهٴ طوبا را غَرس می‌کند، آبیاری می‌کند، برومند می‌کند، مثمر می‌کند.

    حکمت، ثمرهٴ شجرهٴ طوبای اخلاص
    حالا ثمر این شجرهٴ طوبا چیست؟ همان است که در روایات ما آمده است که «مَن أخلَصَ للهِ أربَعینَ صباحاً ظَهرت یَنابیعُ الحِکمهُ مِن قَلبِه عَلی لِسانه»[۱۳]؛ چشمه‌های حکمت از قلب او، بر زبان او، بر قلم او جاری می‌شود؛ آن‌گاه یک عالم ربانی خواهد شد که هرچه می‌گوید حکمت است [و] یک عالم ربانی خواهد شد که هر چه می‌نویسد حکمت است که چشمه‌های حکمت از قلب او بر زبان او و از قلب او بر قلم او جاری می‌شود. اینکه می‌بینید ما بسیاری از بزرگانی داریم که خیلی از مطالب نو آوردند که دیگران نگفتند، سرّش آن است که آنها شجرهٴ طوبایی در قلب خود غَرس کردند و این معانی را ذات اقدس الهی به آنها افاضه کرده است. سرّ نوآوری و ابتکار بزرگان علمی و دینی همین است که «ظَهرت یَنابیعُ الحِکمهُ مِن قَلبِه عَلی لِسانه»

    ـ خلاصه و نتیجه بحث
    بنابراین آنچه که در این محفل نورانی به عرضتان رسید سه اصل کلی قرآنی است: اصل اول آن است که، گناه واقعاً قلب را می‌بندد؛ یعنی یک انسان تبهکار توفیق شنیدن نام حق، یاد حق، درک قرآن، معارف قرآن، معانی اسمای الهی را ندارد؛ چون دل بسته است. توبه، طهارتی است [و] کلیدی است که این قفل را باز می‌کند و این قلب را باز می‌کند و این قلب مفتوح می‌شود (این مطلب اول)
    وقتی قلب باز شد [و] انسان شرح صدر پیدا کرد، آن‌گاه معانی قرآن، رهاورد وحی در دل ظهور و حضور پیدا می‌کند. عقاید خوب، اخلاق خوب، عمل خوب، در این دل حضور و ظهور دارد [که] این می‌شود شجرهٴ طوبا [و] وقتی درخت طوبا در دل غَرس شد این درخت سر برمی‌آورد و میوه می‌دهد؛ میوه او همان مطلب سوم است که فرمود: اگر کسی با اخلاص بود «ظَهرت یَنابیعُ الحِکمهُ مِن قَلبِه عَلی لِسانه»[۱۴]؛ چشمه‌های جوشانِ حکمت از دل او بر زبان او یا بر قلم او جاری می‌شود. حرفی که می‌زند دلها را روشن می‌کند؛ کتابی که می‌نویسد دلها را روشن می‌کند. حرف او تازه است، گفتار او تازه است، نوشتار او تازه است؛ چه اینکه رفتار او مخلصانه بود. این سه کار طوری است که انسان را در درجهٴ اول جزء کسانی قرار می‌دهد که «عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» می‌شود و خدا عمل او را قبول می‌کند اگر این کارها ملکه شد برای انسان، انسان سالک را به جایی می‌رساند که گوهر ذات او را خدا قبول می‌کند، جزء صالحین می‌شود، خودش شجره طوبا خواهد شد که ﴿أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِی السَّماءِ﴾[۱۵].

    ـ درخت ممنوع درتفسیر امام رضا(علیه السلام)
    از وجود مبارک امام رضا(سلام الله علیه) سؤال کردند که دربارهٴ درخت بهشت که وجود مبارک آدم و حوا(علیهما آلاف التحیه و الثناء) نباید از آن می‌خوردند روایات مختلف است، آیا او گندم بود، انگور بود، خرما بود، چه درختی بود؟ فرمود: درخت بهشت، نظیر درخت دنیا نیست [بلکه] درخت بهشت، هر درختی هر میوه‌ای که شما بخواهید می‌دهد[۱۶] این‌طور نیست که درخت بهشت اگر درخت انگور بود دیگر خرما ندهد [بلکه] درخت بهشت، شجره‌ای‌است که هر چه بهشتی بخواهد می‌دهد.

    ـ آثار وجودی درخت طوبای صالحین
    آن‌گاه در ذیل این آیهٴ ﴿تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا﴾[۱۷] بعضی از مفسرین بزرگوار ما نقل کردند: یک مؤمنِ جامعِ علوم آن میوه‌های گوناگون می‌دهد شما میوه‌های علومِ نقلی و عقلی را از بعضی از بزرگان سراغ دارید. وجودش یک شجرهٴ طوبایی شده است که ﴿تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا﴾ «اُکُل» یعنی خوراکی، نه یعنی خوردن. «اَکل» یعنی خوردن و «اُکُل» یعنی خوراکی. به میوه می‌گویند «اُکُل» این شجرهٴ طوبا «اُکُل» خود؛ یعنی میوه خود، خوراکی خود را دائماً می‌دهد؛ آن‌گاه چنین انسانی که جزء صالحین است و از «وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» بالاتر آمد، این شخص خود شجرهٴ طوبا می‌شود و همین شخص را ذات اقدس الهی قبول می‌کند؛ نه تنها عمل او را قبول می‌کند، بلکه گوهر ذات او را قبول می‌کند [و] وقتی گوهر ذات او را قبول کرد؛ نظیر مریم(سلام الله علیها) آن‌گاه که ﴿فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَهَا نَبَاتاً حَسَناً﴾[۱۸] کار او را به خود اسناد می‌دهد. می‌بینید کار خدیجه(سلام الله علیها) خدا به خود اسناد داد، فرمود: ﴿وَ وَجَدَکَ عَائِلاً فَأَغْنَی﴾[۱۹] تو را بی‌نیاز کرده است؛ یعنی آنچه را که خدیجه طاهره[سلام الله علیها] انجام داده است کار ما بود و اگر به مریم(علیها آلاف التحیه و الثناء) عیسی مسیح[سلام الله علیه] داده است به این طاهرهٴ، سیّدهٴ نساء عالمیان داده است که عیسای مسیح(سلام الله علیه) به فرزند او در زمان ظهورش اقتدا می‌کند [که] این مقام والای حضرت بقیه الله است.

    حق‌شناسی از علماء
    از لطف و محبت عُلما و بزرگان شما فُضَلا و دانشمندان و همچنین از شما فُضلا و دانشمندان سپاسگزارم، حق‌شناسی می‌کنیم[و] از ذات اقدس الهی مسئلت می‌کنیم که همه شما را که از کشورهای دور و نزدیک به «ام القرا»ی ایران اسلامی سفر کردید [و] به حوزهٴ مقدسه قم آمدید تا معارف الهی را فرا بگیرید، معتقد بشوید، متخلّق بشوید، عمل بکنید [و] بعد با اعتقاد و تخلق و عمل بعد از هجرت مراجعت بکنید: ﴿وَلِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ﴾[۲۰] باشید ـ ان‌شاءالله ـ خدا به همه شما پاداش دنیا و آخرت بدهد. شما را جزء وارثان راستین انبیا و اولیا قرار بدهد همان کاری را که خداوند دربارهٴ انبیا فرمود که اینها مبشر و منذر هستند، همان را دربارهٴ عُلما هم می‌فرماید که عُلما اهل انذار هستند ان‌شاءالله این توفیق نصیب شما بشود که این معارف را خوب یاد بگیرید و بعد از اعتقاد و تخلق و عمل به کشورهایتان مراجعت بفرمایید و آن مردم را هدایت کنید.

    علما وارثان انبیاء
    مستحضرید که ذات اقدس الهی همان صفتی را که برای رسول اکرمش قائل شد، همان مأموریت را به عُلما و طلاب و فضلای حوزه‌های علمیه داد؛ یعنی به رسول اکرم[صلّیٰ الله علیه و آله و سلّم] فرمود ﴿قُمْ فَأَنذِرْ﴾[۲۱] دربارهٴ عُلما هم فرمود: ﴿فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طَائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ﴾ [۲۲] آن‌گاه این علما می‌شوند وارثان انبیا؛ همان‌طوری که انبیا مردم را از قیامت می‌ترسانند، یعنی در حقیقت از عواقب اعمال زشت هراسناک می‌کنند، علما هم همین رسالت را دارند و همان‌طوری که خود رسول اکرم(علیه و علی آله الآف التحیه والکرم) از قیامت هراسناک بود، عالمان الهی هم ﴿إِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ﴾[۲۳] از قیامت هراسناک‌اند؛ چون خودشان هراسناک‌اند دیگران را از قیامت انذار می‌کنند. الآن جهان تشنهٴ معارف اسلامی است. بشریت گرفتار مشکلات اخلاقی‌است. این حوزه‌های علمیه به برکت فُضلا و دانشمندان است که می‌تواند بشریت را از مشکلات برهاند و آنها را به سعادت برساند. ان‌شاءالله امیدواریم همه شما عزیزان این‌چنین باشید، از لطف همه شما، مخصوصاً عُلما و اساتیدتان سپاسگزاریم. چند جمله هم دعا می‌کنیم با آمین شما ـ ان‌شاءالله ـ این دعاها مستجاب بشود.
    پروردگارا! این ماه همگان به ضیافت و مهمانی تو دعوت شدند، تو را به اسمای حسنایت قسم همه ما را به احسن وجه جزء ضیوف الهی قرار بده!
    بهترین ضیافت و پذیرایی که از ما می‌کنی معرفت خودت، معرفت اسمای حسنایت، معرفت انبیا و اولیایت، معرفت صُحف آسمانی‌ات، تخلق به اخلاق الهی و تَسمّی به اسمای الهی و عمل به احکام تو باشد!
    پروردگارا! آن توفیق را به همگان مرحمت بفرما که دین تو به دست ماها احیا و زنده بشود!
    ما را جزء خدمتگزاران راستین قرآن و عترت قرار بده!
    پروردگارا! به مجد و عظمتت قسم، نظام اسلامی را در سراسر جهان گسترده بفرما!
    امر فرج ولیّ‌ات امام زمان(ارواحنا فداه) را تسریع بفرما!
    نظام اسلامی، مقام معظم رهبری را در سایهٴ ولیّ‌ات از هر خطری حفظ بفرما!
    مسئولین نظام را، فرد فرد ملت گرانقدر اسلامی (چه در ایران، چه در خارج ایران) را از سعادت و سیادت دنیا و آخرت برخوردار بفرما!
    کسانی که بر ما رحم نمی‌کنند بر مسلمانها مسلّط نفرما!
    مسلمانهای بی‌پناه افغان، مسلمانهای بی‌پناه فلسطین، مسلمانهای بی‌پناه لبنان، مسلمانهای بی‌پناه الجزایر و سایر نقاط را از سلطهٴ بیگانه‌ها آزاد بفرما!
    خطر بیگانگان را به خود آنها برگردان!
    ارواح مؤمنین، احیا و اموات، خدمتگزاران نظام اسلامی، بنیانگزاران مراکز مذهب را در سایهٴ عنایتهای خاصت از لطف خویش برخوردار بفرما!
    امام راحل، شهدا را، معلمین ما مؤلّفان علوم الهی را با انبیا محشور بفرما!
    توفیق ادراک سحرهای این ماه پر فضیلت را نصیب ما بفرما!
    توفیق ادراک صیام و قیام این ماه را به همه ما مرحمت بفرما!
    مجد و عظمتت را نصیب اسلام و مسلمین بفرما!
    بین ما و قرآن و عترت در دنیا و آخرت جدایی نینداز!
    «غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

    [۱] ـ سورهٴ ضحی، آیهٴ ۷ ـ ۸ .
    [۲]  ـ بحار الانوار، ج ۱۶، ص ۱۴۲؛ عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۲۰۰؛ «… یقول اغناک بأن جعل دعاءک مستجاباً».
    [۳] ـ سورهٴ ضحی، آیهٴ ۸ .
    [۴] ـ سورهٴ انعام، آیهٴ ۱۶۰٫
    [۵] ـ سورهٴ بقره، آیهٴ ۲۶۱٫
    [۶] ـ سورهٴ مائده، آیهٴ ۲۷٫
    [۷]  ـ سورهٴ آل‌عمران، آیهٴ ۳۷٫
    [۸] ـ سورهٴ بقره، آیهٴ ۱۳۰٫
    [۹]  ـ ر . ک: سورهٴ اعراف، آیهٴ ۱۰۱٫
    [۱۰] ـ نهج البلاغه، خطبهٴ ۸۷٫
    [۱۱] ـ سورهٴ محمّد، آیهٴ ۲۴٫
    [۱۲] ـ وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۱۳؛ مفاتیح الجنان، خطبهٴ شعبانیه.
    [۱۳] ـ جامع الاخبار، ص۹۴٫
    [۱۴] ـ جامع الاخبار، ص۹۴٫
    [۱۵] ـ سورهٴ ابراهیم، آیهٴ ۲۴٫
    [۱۶]  ـ بحار الانوار، ج ۱۱،ص ۱۶۴٫
    [۱۷] ـ سورهٴ ابراهیم، آیهٴ ۲۵٫
    [۱۸] ـ سورهٴ آل‌عمران، آیهٴ ۳۷٫
    [۱۹] ـ سورهٴ ضحی، آیهٴ ۸ .
    [۲۰] ـ سورهٴ توبه، آیهٴ ۱۲۲٫
    [۲۱] ـ سورهٴ مدثر، آیهٴ ۲٫
    [۲۲] ـ سورهٴ توبه، آیهٴ ۱۲۲٫
    [۲۳] ـ سورهٴ فاطر، آیهٴ ۲۸٫

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در سایت منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.