حدیث روز
امام صادق (ع) می فرماید : هر كس در ماه رمضان صدقه اى بدهد ، خداوندْ هفتاد نوع بلا را از او بر مى گرداند. ثواب الأعمال : ص ١٧١ ح ١٩

سه شنبه, ۴ اردیبهشت , ۱۴۰۳ Tuesday, 23 April , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 3753 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 142×
صفحه اصلی » گروه » دسته‌بندی نشده
انتشار سروده‌های رضا اسماعیلی در وداع از ماه مبارک رمضان
  • ۲۴ تیر ۱۳۹۴ ساعت: 18:55
  • شناسه : 3739
    بازدید 13
    1

    رباعی‌های رضا اسماعیلی در وداع از ماه مبارک رمضان منتشر شد. سروده‌هایی با حال و هوای مضامین توحیدی و آیینی. وداع با ماه مبارک رمضان در شعر فارسی سنتی است که از گذشته در میان سروده‌های بزرگان ادبیات دیده می‌شود. هر چند در این ایام گفتن از ماه مبارک و پرداختن به موضوعات توحیدی رنگ […]

    پ
    پ

    رباعی‌های رضا اسماعیلی در وداع از ماه مبارک رمضان منتشر شد. سروده‌هایی با حال و هوای مضامین توحیدی و آیینی.
    وداع با ماه مبارک رمضان در شعر فارسی سنتی است که از گذشته در میان سروده‌های بزرگان ادبیات دیده می‌شود. هر چند در این ایام گفتن از ماه مبارک و پرداختن به موضوعات توحیدی رنگ و بوی گذشته را ندارد و شاعران کمتر به این حوزه وارد می‌شوند، اما هنوز سروده‌هایی در این زمینه گاه در میان اشعار شاعران به ویژه سرایندگان حوزه آیینی دیده می‌شود.

    اشعار ذیل ۱۴ رباعی از رضا اسماعیلی، از شاعران و منتقدان ادب فارسی، است که در حال و هوای ماه مبارک رمضان و وداع با این ایام مبارک گفته شده است:

    ۱

    یک سال اگرچه در زمین گِل بردیم
    غفلت‌زده، بار کج به منزل بردیم!

    مجنون خدا شدیم، اما یک ماه
    سی روزِ تمام، از خدا دل بردیم

    ۲

    سی روز قشنگ، دوستت دارم را …
    دور از تو خدای خوب! یک دم حتی …

    رحمان و رحیمی، تو و آتش؟ هرگز
    ما را ز شرار قهر خود، خَلِّصْنا

    ۳

    سی روز گذشت و سی اذان خندیدیم
    با روزه، به ماه مهربان خندیدیم

    بر سفره نور، نان و عرفان خوردیم
    آیینه شدیم و آسمان خندیدیم

    ۴

    سی روز گذشت و سی غزل خندیدیم
    آیینه و نور در بغل، خندیدیم

    در لیله قدر، دل به لیلا دادیم
    در صبح وصال او، عسل خندیدیم

    ۵

    سی آینه نور، سی سحر خندیدیم
    از سینه، غبار کینه پَر… خندیدیم

    در فصل پرندگی، قفس را مُردیم
    در عرشِ فرشته، بال و پر خندیدیم

    ۶

    سی روز گذشت و سی صنم را کُشتیم
    با ذکر «صمد»، منم منم را کُشتیم

    اهریمن نَفس را زمین کوبیدیم
    «من رستم پیل افکنم!» را، کُشتیم

    ۷

    هر چند هبوط، جان انسان را سوخت
    عصیان و گناه، روح ایمان را سوخت

    در لیله قدر، چون به حق برگشتیم
    بیداری ما، دماغ شیطان را سوخت

    ۸

    سی روز «خلوص» را تبسم کردیم
    در محضر دوست، خویش را گم کردیم

    گفتیم خدا و دل بریدیم از خاک
    با لهجه آسمان، تکلم کردیم

    ۹

    سی روز گذشت، سی شب نورانی
    بر خوانِ فرشته، سی سحر مهمانی

    سی فرصت ناب از برای توبه
    تا حضرت نَفس! را کنی قربانی

    ۱۰

    سی روز گذشت و سی گلستان دیدیم
    نقشی ز جمال حضرت جان دیدیم

    از خویش برون زدیم و «یا هو» گفتیم
    در آینه صیام، انسان دیدیم

    ۱۱

    سی روز گذشت و عشق را فهمیدیم
    از حکمت آب و آینه پرسیدیم

    در لیله قدر، ذکر «یاهو» گفتیم
    در آینه سحر، خدا را دیدیم

    ۱۲

    در مشهد عشق، گرم «یاهو» بودیم
    مهمان عزیز سفره او بودیم

    افطار به ذکر «یا رضا» وا کردیم
    ما دلشده «ضامن آهو» بودیم
    ۱۳

    سی روز گذشت و عید فطرت آمد
    بوی خوش همدلی و وحدت آمد

    خندید خدا و شد گلستان دنیا
    ای دلشدگان! بهار رحمت آمد

    ۱۴

    سی روز گذشت و سی سحر آیینه
    در پرتو روزه، صیقلی شد سینه

    شد روزه و جمعه آمد و عید آمد
    ای خوب! ظهور کن در این آدینه

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در سایت منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.